شهید یحیی برفی

شهید یحیی برفی
تاریخ تولد: 1338/09/01
تاریخ شهادت: 1366/07/04
محل شهادت: شلمچه

SKU: 1553 Category:
 نوع ایثار: شهید  
 نام: یحیی نام خانوادگی: برفی
 نام پدر: علی نام مادر: –
 تاریخ تولد:۱۳۳۸/۰۹/۰۱ تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۷/۰۴
 وضعیت تاهل: متاهل دین و مذهب: اسلام-شیعه
 نحوه شهادت: اصابت تیر مستقیم به زیر کتف عملیات: –
 محل شهادت:شلمچه محل تولد: فارس-داراب
 محل دفن: گلزار شهدا داراب مسئولیت در جبهه:رزمنده
 تحصیلات: ابتدایی رده اعزام کننده: سپاه

وصیتنامه شهید والامقام یحیی برفی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اینجانب برای چندمین بار هست در دانشگاهی که درس ایثار می باشد، شرکت کردم. اما در این دانشگاه رفوزه شده ام. چون خداوند گلچین می کند و خوبان را می برد و شهادت نصیبم نمی گردد. و برای آخرین بار آمدم تا با ریختن قطره ناقابل خونم درخت اسلام و انقلاب را آبیاری کنم. چون همه ما شامل آیه:«إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ»[۱] هستیم. روزی به سوی خدا باز خواهیم گشت، چه بهتر راه خونین را انتخاب کنیم. چون خود را پیرو راه امام حسین(ع) می دانیم، باید راهرو امام حسین(ع) باشیم و حسین گونه زندگی کنیم و حسین گونه به شهادت، که خواست خداست، برسیم.

برادران و خواهران؛ امروز رزمندگان ما حسین گونه می جنگند و حسین گونه به شهادت می رسند، باشد که ما ادامه دهندگان راه شهدا باشیم.

بار خدایا؛ خودت گواهی که شهادت خواست دل من بوده، من خود را قطره ای در دریای بیکران و خیلی عظیم شهدا می دانم، این خواست قلبی من بوده.

و اما به دوستان و برادرانم که اسلحه به زمین افتاده ام را به دست می گیرند و راه مرا ادامه می دهند، می گویم: گوش به حرف های ضد انقلاب نکنید که آنها برای آمریکا مزدوری می کنند. پشتیبان امام باشید، مثل مردم کوفه نباشید و امام را تنها نگذارید. در دعاهای کمیل و نماز جمعه شرکت کنید، که مشت محکمی است به دهان ضد انقلاب.

جان فشانی ها به خاک پای یارم آرزوست

وه که یک جان دارم و در دل هزارون آرزوست

خدایا؛ با امام خمینی میثاق بسته ام و به او وفا دارم. زیرا که او وفادار است و اگر چند بار مرا بکشند و زنده ام کنند، دست از او نخواهم کشید.

خدایا؛ سوگند به ثارالله، برای ملت جندالله، استقرار حزب الله، زمینه ساز حکومت جهانی بقیه الله، را حمایت کن.

خدایا؛ از گناهانم در گذر، تو کریم و رحیم هستی.

اما ای پدر و مادر مهربانم؛ شما زحمت های بسیاری برایم کشیدید، که نتوانستم زحمت های شما را جبران کنم، مرا حلال کنید و بعد از شهادتم برای من گریه نکنید تا مشت محکمی به ضد انقلاب و ابرجنایتکاران کفر جهانی زده باشید…

و اما ای همسر گرامی؛ خود بهتر می دانی که کاروانهای امام حسین(ع) در راه تداوم انقلاب و اسلام خود را فدا می کنند، تا به دیدار امام حسین(ع) بروند. مرا حلال کن و بعد از شهادت من شیون نکنید، تا راه زینب(س) را انجام داده باشید و از شما می خواهم که پرچم سبز،«لا اله الا الله» را بر فراز خانه مان به اهتراز در آورید.

و برادران مرا حلال کنند و از شما می خواهم که گریه نکنید و به دشمن بتازید و از تمام دوستان و اقوام و خویشان حلال بودی می طلبم.

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی، خمینی را نگهدار- زیارت کربلا نصیب ما بگردان.

 

والسلام- یحیی برفی

 

[۱]. بقره، آیه۱۵۶.

زندگینامه شهید بزرگوار یحیی برفی

یحیی فرزند برفی در تاریخ ۱۳۳۸/۰۹/۰۱اودر روستای **از توابع بخش مرکزی داراب چشم به جهان ناپایدار گشود وی توانست تا سوم ابتدایی در روستای قدیم **درس خواند پس از آن به نهضت رفت ودوم ابتدایی را کامل کرد که که ماحصل این ازدواج ۲فرزند پر و ا دختر شد قبل از پیوستن به سپاه چند بار به جبهه رفت یکبار از ناحیه سر مجروح شد یک ماه کسی از او خبر نداشت  او در بیمارستانی در تهران بستری بود که بعد اًسرش عمل کرد او همیشه به خاطر این بیماری حنلش مساعد نبود همیشه سر درد داشت با همین وضع به جبهه رفت باز او از ناحیه سر ترکش خورد .او دست جبهه  بر نمی داشت بعد به عضویت سپاه در آمد مدت یکسال هم در سپاه بود ،در عملیات کربلای ۸ شرکت کرد شهید در تاریخ ۱۳۶۶/۰۷/۰۴ به درجه رفیع شهادت نائل گشت به همراه شهیدان **ابوطالب عزیزان به داراب آوردند شهدا را تشبیح کردند ودر جوار سایر شهدا ءدر گلزار شهدای مرکزی داراب به خاک سپردند.یادوخاطره هم شهدا گرامی وراه پر سعادتشان همیشه بر روی خدا جویان باز باشد.

خاطرات

?شهید یحیی برفی

✅راوی : خانم صغری هنرور

یحیی پسر خاله ام بود خواستگاری ما زیاد طول نکشید و رسما ازدواج کردیم از وقتی که زندگی مشترکمان شروع شد او به دنبال جبهه یا جمع آوری وسایل نیرو موادغذایی برای جبهه بود او قبل از پیوستن به سپاه دوبار جبهه رفت و از ناحیه سر ترکش خورد مدت زیادی از او بی خبر بودیم تا اینکه بعد از یک ماه خودش آمد و گفت من در بیمارستان تهران بستری بودم مرد عجیب بود همیشه به دنبال جبهه بود و هیچ‌کس جلودارش نبود کار خودش را می کرد یک بار سرش که بر اثر خوردن ترکش مجروح شده بود عمل کرد پس از آن همیشه سرش درد می کرد خیلی زود عصبانی می شد با این وضع به سپاه پیوست و در پشت جبهه فعال بود همیشه با شهدا حشر و نشر داشت رفت و آمد داشت به هر حال در آخرین عملیاتی که شرکت کرد عملیات والفجر ۸ بود که به شهادت رسید قلب پاکش مورد اصابت گلوله به دشمنان این آب و خاک قرار گرفت من الان از او دو فرزند دارم که دیگر آنها بزرگ شدند به جای پدر شان را برای من گرفته اند روح خدا گونه اش با اولیا خدا محشور باشد

    درصورت هرگونه سوال و راهنمایی با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
    ۰۹۱۷۱۳۰۱۷۴۸

    Leave a Reply