شهید ناصر برمن
تاریخ تولد: 1335/04/16
تاریخ شهادت: 1361/01/02
محل شهادت: جنوب - شوش

 نوع ایثار: شهید  
 نام: ناصر نام خانوادگی: برمن
 نام پدر: حسن نام مادر: –
 تاریخ تولد:۱۳۳۵/۰۴/۱۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۱/۰۲
 وضعیت تاهل: متاهل دین و مذهب: اسلام-شیعه
 نحوه شهادت: اصابت تیر به قلب عملیات: –
 محل شهادت:جنوب – شوش محل تولد: فارس-داراب
 محل دفن: روستای سلطان آباد مسئولیت در جبهه:رزمنده
 تحصیلات: سیکل – راهنمایی رده اعزام کننده: بسیج

وصیتنامه شهید والامقام ناصر برمن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

«لاحول و لاقوه الا بالله»،«مَا شَاء اللَّهُ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ»[۱]

به نام الله، پاسدار حرمت خون شهیدان، در هم کوبنده ستمگران و رسواگر منافقان. سلام به بنیانگذار مکتب توحید و انسان ساز ابراهیم(ع) و وارثش محمد(ص) مرد عشق و ایثار و علی(ع) پیشوای بر حق مؤمنان حقیقی و ادامه دهنده خون سرخ شهادت حسین(ع)، سرور بزرگ مردان عالم انسانی و خط خمینی کبیر، نایب بر حق مهدی(عج)، دوازدهمین اختر تابناک درخشان ولایت و امامت و سلام بر همه شهیدان به خون خفته اسلام.

آنها که به خاطر آزادی و استقلال و حفظ اسلام در همه شئون مردانه مقاومت نمودند و در بارگاه احدیت به فوز عظیم نایل گشتند و سلام بر شما ملت شهید پرور و رهرو انقلاب خونبار که در جهت تحقق اسلام اصیل، قاطعانه با هرگونه خودکامگی و سلطه پذیری بیگانگان مبارزه می کنید، تا که شیطان بر شما غلبه نکند و از خط اسلام منحرف نگرداند.

برادر و خواهر؛ پیام حسین(ع) در هر عصری و در هر نسلی به گوشهای شنوا و دیده های بینا و قلبهای آگاه طنین عشق می اندازد و صدا می زند: اگر اسلام می خواهی و آزادگی، باید در این خط غرق شوی که:«ان الحیوه عقیده و الجهاد»[۲] عزت و استقلال، همه گونه پشتوانه ای[برای]ایمان راسخ و پاک و مبارزه و ایثار برای خداست.

با شنیدن اسم جبهه قلبم قدرت یافت، نیرویم چندین برابر گشت، هستی ام خدا شد و خدا در همه چیز پیدا و آشکار! فهمیدم؛ اینجا جای ماندن نیست، جای زر و زور و تزویر برای شیطان است و اولیاء آن! باید رفت، باید حرکت نمود و قیام و قیام برای خدا و مؤمنان در راه خدا، قیام برای نابود کردن شیطانهای هزار چهره، روز مبارزه با منافقان، با آنها که حتی خدا را سپر می کنند تا حق پایمال و ستم پیروز شود.

اینک پیامی به پدر و مادرها: این را حقیقت بدانید که اسلام پیروز و کفر نابود است. اسلام که با خون قدرت یافت و با شهدا عزت و با رهبران خدا گونه، جلال و شکوهی وصف ناپذیر پیدا نمود و کفر گر چه چند روزی بر اریکه قدرت می نشیند و با تزویر و سم پاشی و تبلیغات کاذب، زندگی ننگین می گذراند، اما باز سرنگون و رسوا می شود.

اسلام گرسنه است، غذایش خون و فداکاری برای زنده ماندن و تجلی داشتن، من و تو و همه مسئولیم که اسلام را احیاء و رهبر را یاری و قرآن را از متجاوزان، در هر شکل و لباس و فرم، چه شرقی و چه غربی، نجات و نور را بر ظلمت پیروز گردانیم. امروز حسین زمان تنهاست و مکتب در خطر گرگ ها و روبهان مکار ضد دین قرار گرفته! کربلای ایران برای تجلی لاله های نورسته انقلاب به خون محتاج است، خونی که نابود شدنی نیست و همیشه جوش و خروش دارد و بر شمشیر غلبه کرده و تا کفر باشد در مبارزه خواهد بود و انسان برای مبارزه هر روزش جهاد و خون شهید حیات بخش نجات یافتگان بوده و خواهد بود.

برادران؛ سنگر شما: مسجد، کتاب شما: قرآن، رهبر شما: خمینی، کربلای شما: ایران و جبهه های نبرد حق علیه باطل است. اسلام را زنده نگه دارید و حق خدا را فراموش نکنید. زیرا: «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ»[۳]،«هر کس خدا را یاری کند، خدا او را یاری و مدد می نماید.»

و امروز، خدا یاری می خواهد و شما باید قیام کنید و دست جنایتکاران پلید را از میهن عزیز جدا سازید.

خواهرم؛ آنچه که غرب حریص و شرق تجاوزگر از آن بیم دارد، حجاب تو و آگاهی تو در جهت اسلام و در رهروی فاطمه(س)، بانوی کبیر اسلام و همگام با پیام زینب(س)، وارث شهیدان کربلاست. تو باید خود را بشناسی، ملعبه مادیات در هر جهتش نگردی. فقط او[خدا] را ببینی و از ظلمت دوری گزینی. سلاح من خون است و سلاح تو حجاب! پس من با خونم و تو با حجابت اسلام را احیاء و امام را یاری و مدد نماییم.

والسلام- ناصر برمن

 

[۱]. کهف، آیه۳۹.

[۲].  منصوب به امام حسین(ع).

[۳]. سوره محمد(ص)، آیه۷.

زندگینامه برادر شهید ناصر برمن

شهید ناصر درسال ۱۳۳۵درروستای سلطان آبادداراب دریک خانواده رنج کشیده بدنیاآمد.دوران کودکی راباسختی ولی بامهرمحبت سرشارپدرومادررامیدوارخودپشت سرگذاشت پدراودرآن زمان یک رعیت بودکه باکاروکوشش شبانه روزی خودبه فکربارورکردن نونهالان خودازجمله ناصربود دوران ابتدایی رابا سختی گذراندتا اینکه روانه مدرسه شد ودوران ابتدایی رابادوستان درروستاگذراند وهمیشه به سهم خوددرکارهای کشاورزی وکارهای خانه باپدرو خودهمکاری میکرد. ناصروقتی دوران ابتدایی راتمام کرد بخاطر عدم توانایی مالی خانواده ایشان قصد ترک تحصیل داشت ولی بااصرارافرادخیرخواه برای ادامه تحصیل به شهرستان داراب که تقریبا سی کیلومتری روستا بودرفت وباچندنفرازدیگر دوستان خودخانه ای را کرایه کرد وبا زندگی فقیرانه ای که داشت مشغول تحصیل شد در آن زمان نیزناصرعلاوه برکتب درسی کتابهای دیگری مطالعه می کرد وبه ورزش هم علاقه ای عجیب داشت بطوری که همیشه اسباب ساده ورزش که بیشتر بدست خودساخته بودمنزل دیده میشد تابستانهابه کار مشغول بودولحظه ای بیکار نمی نشست تا اینکه اندوخته ای برای خرجی تحصیل خوددر بیاوردوبطورکلی شهید ناصر از ببکاری بدش می آمد واگردرده کارنبود درخانه نمی نشست وروانه شهرمی شد ناصردرسال ۱۳۵۳گواهی نامه پایان تحصیل دوره ی اول دبیرستان را اخذکرد وبازنیزبخاطرعدم توانایی مالی ترک تحصیل کرد ولی پس ازچند روزی ار گذشت سال تحصیلی نتوانست تحصیل را فراموش کند و دوباره روانه ی دبیرستان را در داراب گذراند و دپیلم خود را گرفت و پس از انجام خدمت سربازی به روستا بازگشت .وقتی به روستا بازگشت در شغل آموزگار چند پیشه مشغول خدمت به جمهوری اسلامی شد ودر یکی ارزروستاهای دور افتاده و محروم داراب سرگدار به عنوان آموزگار رفت ودر آنجا نیز چنان خدمتی به  نونهالان و روستائیان انجام داد که باید خدمات ایشان را از زبان مردم آن روستا شنید.اوقات بیکاری در روستا ی خود به دبستان می رفت وبا دانش آموزان صحبت می کرد وبه آنها قران می آموخت  وآنها را ارشاد و هدایت می نمود  هیچگاه مسجد را ترک نکرده ودر وصیتنامه اش نیز سفارش او چنین بود که مسجد را ترک نکنید و پس از اعلام انتخابات برای شورای روستا از طرف مردم و با رأی مردم روستا به نمایندگی انتخاب شد برای برقراری دعای کمیل تلاش زیادی نمود تا اینکه دعای توسط جوانان حزب الهی روستا و با راهنمایی او شروع شد و همیشه دعای کمیل توسط او خوانده میشد.

تعدادی کتاب از جهاد سازنوگی و سپاه تهیه نمود وکتابخانه در خانه ی کوچکی که داشت برقرار نمود و هرروز درخانه ی او شلوغ بود و بچه ها آمده بودند برای گرفتن کتاب و بالاخره بالاترین کوشش خود را در جهت ارشاد مردم می کرد و از هیچ چیز دریغ نداشت وی در ۲۲بهمن ۱۳۶۰ازدواج کرد ازدواج  وی توأم با سخنرانی و اجرای نمایشنامه خان گزیده ها بود که بسیار مورد توجه روستائیان قرار گرفت ناصر تازه داماد در تاریخ ۱۳۶۱/۰۱/۰۲به جبهه یشوش اعزام شد در فتح بزرگ اسلام شرکت جست ودر تاریخ ۱۳۶۱/۰۱/۱۲به دیدار خدا شتافت چون ناصر معلم چند پیشه بود مدتی نیز بعنوان نماینده ی فرمانداری در مرکز هماهنگی شوراها ی اسلامی روستائی فعالیت می نمود

«والسلام»

 

    درصورت هرگونه سوال و راهنمایی با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
    ۰۹۱۷۱۳۰۱۷۴۸

    Leave a Reply