شهید علی اصغر قهرمانی

شهید علی اصغر قهرمانی
تاریخ تولد: 1346/03/20
تاریخ شهادت: 1365/11/04
محل شهادت: شلمچه

 نوع ایثار: شهید  
 نام: علی اصغر نام خانوادگی: قهرمانی
 نام پدر: امیرقلی نام مادر: –
 تاریخ تولد:۱۳۴۶/۰۳/۲۰ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۰۴
 وضعیت تاهل: مجرد دین و مذهب: اسلام-شیعه
 نحوه شهادت: – عملیات: کربلای۵
 محل شهادت:شلمچه محل تولد: فارس-داراب
 محل دفن: – مسئولیت در جبهه:-
 تحصیلات: دیپلم – متوسطه رده اعزام کننده: بسیجی

متن وصیت نامه این شهید در اختیار سامانه قرار ندارد؛ در صورت اطلاع لطفا با ما در ارتباط باشید.

شهید اصغر قهرمانی

احترام به والدین:

مادر شهید علی اصغر قهرمانی نقل می کند که روزی همراه شهید از روستای خودمان پیاده به روستای مجاور برای دیدار اقوام می رفتیم. در نیمه راه ناگهان شهید شروع به طلب بخشایش از من نمود و هنگامی که با شگفتی علت را جویا شدم جواب داد که هنگام راه رفتن دو سه قدم از شما پیشی گرفته ام و این بی احترامی است و من در حق شما کوتاهی و بی توجهی نموده ام.

نماز اول وقت:

یکی از پیرمردهای مورد وثوق از آشنایان و از اهالی روستای حسن آباد دهستان فسارود نقل می کند که چندسال قبل تر از شهادت شهید قهرمانی روزی من و برادر بزرگتر ایشان همراه شهید با وانت بار از شیراز به داراب عازم بودیم که در راه موقع اذان ظهر شد و شهید از برادرشان تقاضای توقف نمودند و هنگامی که برادر به دلیل عجله قصد ادامه طی طریق داشت، شهید با عجله و اصرار برادرشان را وادار به توقف نمودند و بعد از اقامه فریضه به سفرمان ادامه دادیم.این برای من درس بزرگی بود.

راوی:عزیزآقا نظری

 

روزه:

مادر شهید نقل می کند که در سالهای اوایل دهه ۶۰ ( سالهای نوجوانی شهید) که ماه رمضان در تابستان واقع می شد در یکی از روزهای گرم و سوزان بدون برق و وسایل خنک کننده که شهید روزه بودند و از تشنگی لح لح می زدند و من پارچه ای نمناک کرده بودم و روی ایشان انداختم که بخوابند،به شوخی گفتم حال که چنین سختان است روزه نگیرید و در ماه های سرد تر قضای آن را بگیرید در این حال شهید با تعجب نگاهم کرد و  از پیشنهاد نافرمانی خدا بر حذرم داشت. و من با این شوخی درجه ایمان ایشان را عینا محک زدم.

بعد از شهادت

دایی شهید که فردی متدین و مومن و مداح اهل بیت می باشد نقل می کند در شب پیش از تشییع پیکر مطهر شهید علی اصغر قهرمانی خواب دیدم که همراه خواهرم (مادر شهید) از داراب با ماشین عازم شیراز بودیم در نیمه راه شخصی پسر بچه ای تقریبا ۴یا۵ ساله ای را کفن پیچ شده به دستم داد و در این حال از خواب بیدار شدم و شروع به دعا خواندن و صلوات فرستادن کردم و همسرم بیدار شد و دلیل بیداری و نگرانی ام را پرسید به او گفتم که خواب عجیبی دیده ام و تعبیر آن یا شهادت اصغر است یا مجروحیت و جانبازی. ساعاتی بعد خبر دار شدیم که ایشان به شهادت رسیده است.

تبرکی از شهید

خواهر شهید نقل می کند که در سالگرد شهادت شهید و در مناسبت های مذهبی و اسلامی مانند  نیمه شعبان که مادرم شله زرد می پزد تاکنون که سال ۸۷ شمسی است و ۲۲ سال از شهادت برادرم می گذرد در سالهای مختلف چندنفر از زنان مشکلدار و نازا با خوردن شله زرد شهید و متوسل شدن به ایشان حاجت خود را از خداوند گرفته اند.

توصیه شهید از دیار باقی

چند سال قبل برادر کوچک شهید که معلم مقطع راهنمایی یکی از شهرستان های مجاور بود و قرار بود فقط ۵ سال در آن منطقه خدمت کند پس از گذشت ۱۳ سال به داراب منتقل نشده بود با مسئولین اداره مشکل پیدا کرد و چندماهی از سرکار رفتن امتناع نمود، در این ایام شبی شهید علی اصغر قهرمانی به خواب خواهر بزرگتر از خودش می آید و به خواهر می گوید که به برادر کوچکترمان بگو حیف است پس از چندسال زحمت ترک اشتغال نمایی و خودت را بدبخت و بیچاره و بی درآمد کنی و بهتر است به کارت بازگردی و برادر کوچکتر هم که به توصیه دیگران عمل نمی نهاد به وصیت شهید عمل می نماید و به سرکار برمی گردد.

    درصورت هرگونه سوال و راهنمایی با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
    ۰۹۱۷۱۳۰۱۷۴۸

    Leave a Reply