شهید سیدحسن صدریان

شهید سیدحسن صدریان
تاریخ تولد: 1349/11/26
تاریخ شهادت: 1365/10/29
محل شهادت: شلمچه

 نوع ایثار: شهید  
 نام: سیدحسن نام خانوادگی: صدریان
 نام پدر: سیدباقر نام مادر: –
 تاریخ تولد:۱۳۴۹/۱۱/۲۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۹
 وضعیت تاهل: مجرد دین و مذهب: اسلام-شیعه
 نحوه شهادت: – عملیات: کربلای۵
 محل شهادت:شلمچه محل تولد: فارس-داراب
 محل دفن: – مسئولیت در جبهه:-
 تحصیلات: ابتدایی رده اعزام کننده: بسیجی

وصیتنامه شهید والامقام سید حسن صدریان

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر رهبران توحید، از آدم تا خاتم الانبیاء حضرت محمد(ص) و سلام بر نایب بر حق ولی عصر(عج) خمینی کبیر، رهبر جهان اسلام که روزها و شبها مانند جدش امام حسین(ع) به دعا و نیایش مشغول است و سلام بر شهیدان گلگون کفن و پاسداران حامی دودمان حسین(ع) که مانند او غریبانه می جنگند و در راه خدا کشته می شوند و درخت انقلاب اسلامی را آبیاری می کنند و سلام بر روحانیت مسئول که پیام شهیدان ایران زمین را به مردمان دنیا می رسانند و سلام بر امت غیور و شهید پرور که در برابر منافقین و ملحدین آمریکا و شوروی و… ایستاده اند و مبارزه می کنند که این نادانان را مغلوب سازند.

و اما انسان باید دو راه را انتخاب کند: یا[راه] حسین(ع) را یا ذلت را !، یا بهشت و یا دوزخ را !

و [من] از میان این دو، راه حسین(ع) را انتخاب کردم و از خدا می خواهم که مرا در این راه موفق کند.

خدایا؛ مرا ببخش و از گناهانم درگذر، تو رحیمی! تو کریمی!

خدایا؛ بارالها، پروردگارا، معبودا، معشوقا، مولایم من ضعیف و ناتوانم که تحمل درد از دست دادن پاهایم را ندارم، چگونه تحمل عذاب تو را می توانم!

خدایا؛ های و هوی بهشت را می بینم، چه غوغایی! حسین(ع) به پیشواز یارانش آمده، چه صحنه ای، فرشتگان ندا دهند که:«همرزمان ابراهیم، همراهان موسی و همدستان عیسی، هم کیشان محمد(ص)، همسنگران علی(ع)، همفکران حسین(ع)، همگامان خمینی» از سنگر کربلا آمده اند. چه شکوهی! خدایا؛ به محمد(ص) بگو که پیروانش حماسه آفریدند. به علی(ع) بگو شیعیانش قیامت بپا کردند و به حسین(ع) بگو که خونش در رگها همچنان می جوشد. بگو که از خونها سروها رویید، ظالمان سروها را بریدند. اما باز هم سروها روییدند.

خدایا؛ می دانی که چه می کشیم. پنداری که چون شمع ذوب می شویم. ما از مردن نمی هراسیم، اما می ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند. و اگر نسوزیم هم، که روشنایی می رود و جای خود را دوباره به تاریکی می سپارد! پس باید چه کرد؟ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم، تا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم، تا فردا بماند و هم باید بمانیم، تا فردا شهید نشود!

عجب دردی! چه می شود؟ امروز و فردا زنده شویم، تا دوباره شهید شویم. آری! همه یاران سوی مرگ رفتند، در حالی که نگران فردا بودند.

من با امام خمینی، میثاق بسته ام و به او وفادارم. زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زنده ام کنند، دست از او نخواهم کشید. راه سعادت بخش حسین(ع) را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنید.

بارالها، معشوقا، معبودا، مولایم؛ من ضعیف و ناتوان، دوست دارم دشمن چشمهایم را در اوج دردش در شلمچه از حدقه در آورد و دستهایم را در کردستان قطع کند و پاهایم را در کربلای چهارها از بدن جدا سازد، قلبم را در والفجر هشت ها آماج رگبارش کند و سرم را در خونین شهر از تن جدا سازد. تا در کمال فشار و آزار، دشمنان ملتم ببینند که گر چه چشم ها و دست ها و پاها و قلب و سینه و سرم را از من گرفته اند! اما یک چیز را از من نتوانستند بگیرند و آن ایمان و هدفم است، که عشق به«الله» و معشوقم و عشق به شهادت و عشق به امام و اسلام است.

خدایا؛ جندالله را، سوگند به ثارالله، در لشکر روح الله برای شکست عدوالله و استقرار حزب الله که زمینه ساز حکومت جهانی بقیه الله است، حمایت کن.

التماس دعا- حسن صدریان

متن زندگی نامه و خاطرات این شهید در اختیار سامانه قرار ندارد؛ در صورت اطلاع لطفا با ما در ارتباط باشید.

    درصورت هرگونه سوال و راهنمایی با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
    ۰۹۱۷۱۳۰۱۷۴۸

    Leave a Reply