شهدای داراب

وصیتنامه شهید والامقام زین العابدین اسد پور

بسم الله الرحمن الرحیم

«إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ…»[۱]

«در حقیقت‏خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] این که بهشت براى آنان باشد خریده است، همان کسانى که در راه خدا مى‏جنگند و مى‏کشند و کشته مى‏شوند.»

با سلام و درود به یگانه رهبر و مرجع عالم اسلام، مرد تقوی و مقاومت، الگوی اخلاق امام خمینی. در لحظاتی که هر لحظه ممکن است مرگ مرا دریابد، چندین کلمه به عنوان وصیت می نویسم:

در ابتدا می گویم که من فقط به خاطر رضای خدا و به خاطر فرمان امام خمینی، که اعزام به جبهه، قصد رفتن خودم و دیگر احساس مسئولیت در برابر خون شهدا بود که مرا وادار کرد که برای استمرار راهشان از جان خود مایه گذاشته و از خونشان پاسداری نمایم و از تمام مردم می خواهم که نسبت به مسایل موجود کشورشان بی تفاوت نباشند و با تمام توانشان از دولت جمهوری اسلامی پشتیبانی نموده و نگذارند امام تنها بماند. چون امام خیلی به مردم علاقه دارند، بنابراین کاری نکنند که در روز قیامت مورد لطف خداوند قرار نگیرند.

از تمام دانش آموزان و جوانان می خواهم که دنباله رو خط اصیل اسلام و مکتب خونین حسین(ع) باشند و از بی تفاوتی نسبت به حوادث اجتماع بپرهیزند. چون اگر خدای ناکرده این چنین شد، نسبت به خون شهدا و شهیدانی که با تمام وجود کل دارایی خود و عزیزترین موجودی خویش، یعنی جان خود را در طبق اخلاص گذشته و تقدیم راه اسلام نموده، خیانت نموده اند و در آخرت باید جوابگو باشند.

پیامم به دانش آموزان این است؛ که وحدت خویش را حفظ نموده و راه صحیحی در زندگی انتخاب نمایند، که همان راه اسلام می باشد و در نماز وحدت حاضر شوند.

انشاءالله تعالی، خداوند همگی را مورد لطف بی پایان خویش قرار دهد و گناهان ما را بیامرزد و خدا همگی را هدایت نماید.

والسلام- زین العابدین بنی اسدپور

[۱]. توبه، آیه۱۱۱.

زندگینامه شهید زین العابدین بنی اسد پور

        برادر شهید و مبارز زین العابدین بنی اسدپور دارای شناسنامه شماره ۶۳ تولد ۱۳۴۴ فرزند اسداله صادره از داراب بیسج جوانی مکتبی و انقلابی و پایبند به اصول اسلام و در خط ولایت فقیه و همیشه در خط امام و مبلغ از مکتب نامبرده پس از انجام دروانی موقت در جهت تعلیم سلاح و امور تیر اندازی در خلال تحصیلاتشان که دوره سوم نظری رشته تجربی به سر می بردند همانند سایر جوانان قهرمان و مبارز با عشق و علاقه فراوان برای ارتقا اسلام و جمهوری اسلامی و تشییع راستین و کوبیدن فساد و عمال آمریکا و ابر قدرتها و نوکر دست نشانده آنها صدام به جبهه های حق علیه باطل قدم گذاشت و پس از رزمیدن و جنگیدن و بخاک و خون کشیدن تعدادی از صدامیان سرانجام در تاریخ ۱۳۶۱/۰۱/۰۷در جبهه شوش به آخرین آمال  و آرزوی خویش که همان آرزوی پیامبران و اولیاء اللاه علیه السلام (شهادت) می بود باین آرزو رسیدند و به فیض شهادت نائل آمدند. روحش شاد و روانش جاوید. این قطع بیوگرافی خلاصه کوتاهی از زندگی افتخار بخش این جوان رشید مبارز و امید می رود بتوانیم بعد بطور مفصل حالات عزیزش را از پدر محترم و برادران این شهید راستین اخذ کرده و زینت بخش تاریخ انقلابمان قرار دهیم.