شهدای داراب

وصیتنامه شهید والامقام خرم امیری

بسم الله الرحمن الرحیم

«إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ»[۱]«ما همه از اوییم و به سوی او بازمی گردیم»

به نام الله، پیوند دهنده قلبها و درهم کوبنده ستمکاران و به نام کسی که این جهان را آفرید و آن را اداره می کند و همه هستی ما از اوست و همه بسوی او باز خواهند گشت و با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با سلام به شهیدان صدر اسلام و حال، وصیت نامه خود را شروع می کنم:

این جانب خرم امیری، فرزند فلک ناز، بشماره شناسنامه: ۳۷۵، تاریخ تولد:۱۳۵۰، همراه سپاهیان محمد(ص) به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدم. چون وظیفه خود دانستم که به جبهه بروم. زیرا امام عزیزمان فرموده است:«هر کسی که می تواند، باید به جبهه برود.» و من احساس کردم که باید به جبهه بروم و از مردم شهیدپرور روستایمان می خواهم که امام عزیزمان را تنها نگذارید و جبهه ها را خالی نکنید.

مادر عزیزم؛ خواهشی که دارم در شهادت من گریه نکن، چون که انسان باید یک روز بمیرد و چه بهتر است که انسان در راه خدا و اسلام به شهادت برسد.

مادر عزیزم؛ در شهادت من گریه نکن و صبر و استقامت را پیشه کن و مانند خانواده شهید اسدی و شهید ناصری، صبور باش و مانند فاطمه زهرا (س).

مادر عزیزم؛ خواهشی که دارم این است که  شیرت را حلالم کن. چون برایم زحمت های فراوانی کشیدی و من نتوانستم جبران زحمت های تو کنم. حال زمان جبران زحمت های تو بود، که نتوانستم جبران کنم. از این که نتوانستم زمانی که خواستم به جبهه بروم با شما خداحافظی کنم، شما باید به بزرگی خودتان ببخشید.

و از مردم شهیدپرور روستایمان می خواهم؛ که هر شب جمعه دعای کمیل در مسجد برقرار کنند و با خدای خویش راز و نیاز کنند و دعا برای سلامتی امام[فراموش نکنند]. و ای کشاورزان محترم؛ کار و کوشش و تلاش کنید، تا کشور عزیزمان محتاج به کشورهای خارجی نباشد. مرا در کنار مرقد پاک شهید بهزاد ناصری دفن نمایید.

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی، خمینی را نگهدار.

خرم امیری

[۱]. بقره، آیه۱۵۶.

زندگینامه شهید بسیجی خرم امیری

در اولین روز خرداد یکهزار و سیصد و پنجاه در خانواده ای مومن و نسبتا با وضع اقتصادی خوب در روستای اسلام آباد که در قدیم به نام ساختمان احمدلو معروف بود متولد شد که خانواده نام وی را خرم نهادند خرم در سن شش سالگی پا به مدرسه گذاشت دوره دبستان را در روستای محل تولدش به پایان برد مقطع راهنمایی را تا سوم در روستای هم جوار خانواده با عشق و علاقه ای که به جبهه داشت پا به مرحله خدمت به انقلاب گذاشت واز طریق تبلیغات مدرسه به دوره آموزشی اعزام و از آنجا به جبهه اعزام گردید. وی در ** تیراندازی در گردان کمیل تیپ الهدی فارس مشغول دفاع از میهن انقلبب وامام و واسلام ** شد .**قبل از شهادت در عملیات کربلای ۴شرکت کرد پس از آن به شهرش مراجعت کرد یار دوم در عملیات کربلای ۵ شرکت جست و با رشادتی که از خود نشان داد مورد تحسین فرمانده خود قرار گرفت هم زمان با حضور وی در جبهه با پسر عمدی خود هم گروهانی بود که هر دو در عملیات کربلای ۵ در شلمچه خرمشهر  در حالی که هنوز به ۱۶سالگی نرسیده بود به درجه رفیع شهادت نائل گشت و جسد پاکش در گلزار شهدای تیز آب و و شاهزاده یعقوب بخاک سپر ده شد تا نماد مظلومیت وشجاعت امت اسلامی باشد برای نسلهای آینده

روح وروانش شاد باشد.

#شـــهیدخـــرم امــیری

<آنـچه درزیــرآمــده خـاطــرات صــفرامـــیری برادر شــهیدبزرگــوارخــرم امــیری است ڪه به دلــیل فوت پدرومادرشهــیدبه رشتـه تــحریــردرآمــده است.>

بــرادرم خــرم ۶ســال ازمــن کــوچــکــتربــودمابـاهـم به جبهه مــی رفـتیــم من آن روزهامـــجروح شــده بـودم ودرشــهرســتان داراب مــشغــول مداوای خــودم بودم.برادرم بامن خداحافظــی ڪـــردودر
صورتیـڪــه هــنوز۱۵ســال نداشت وبــه دوره آمــوزشی به همــراه پــسرعــمویم به شـیرازاعزام شد ودوره نظـامــی رادرپــادگــان شــهیددستغیــب دید بعدهم به جــبهه اعزام شد.
ازآخــرین نامــه ای کــه برایــم نـوشت ازسلامتیش بــرایم نوشت وگــفت قصــددارم کــه چـندروزدیگر به داراب بیایم .باآدرســی ڪه داده بــود من جـایـگاهش رابلد بودم.اوفــردی شــجاع ونـترس بــودبرای انــقلاب وامــام ارزش زیــادی قــائــل بــود طوری ڪــه حــاضـربود جـانش رادرایـن راه بگـذاردڪــه این کــار هم ڪــرد.
بســیارمــهربــان بودبه مــن می گفت:شــمابــروپشت جبهه،من هستم وازخــانواده مــا یــڪــی کــافی است هیچــگاه حــاضرنــبوداسـتراحت وتـن آســایی رابه خودش بـقـبولاندامــا ڪــشورمــوردتــجــاوزدشـمن باشد اومــادرش راازدست داده بــودوغــم مادرتازمان شــهادتــش باخــودداشت.
بســیارنــگران انقــلاب بــودومی گــفت انشاللّهء بــعد ازپیــروزی انقلاب وثبــات آن اســتراحت مــا هم فرا خواهدرســـید.

{روح بــلندش باشــهیدان صــدراســلام محــشورباد}