شهدای داراب

وصیتنامه شهید والامقام حسن کهنسال

بسم الله الرحمن الرحیم

«به نام الله، پاسدار حرمت خون شهیدان»

به نام آن که حاضر و ناظر و ثبت کننده ی لحظه لحظه اعمال و کردار ما بندگانست.

خداوندا؛ به حرمت محمد و آل محمد (ص) روزی عبادت و ترک معصیت و صدق نیت و خدمت در راهت را نصیبم نما.

سپاس بیکران خدای مهربان و یاور و ناصر را که این همه نعمت های بی شماری را بر ما بندگان ضعیف، ارزانی داشت. ولی ما بندگان ناتوان، نتوانستیم شکر نعمتهای خدای عزوجل را بر جای آوریم. البته خداوند، ارحم الراحمین و بخشنده است.

بار پروردگارا؛ نمی دانم با چه زبانی از درگاه پر از رحمت و بخشش تو درخواست بخشش و عفو گناهانم را بنمایم. زندگی و راهم را تا بحال بدرستی نمی شناختم. با دمیدن روح تو در کالبد پرهیجان امام روح الله، باعث نجات ما شدی و ما را به صراط مستقیم و به راه حق و حقیقت راهنمایی نمودی.

البته خداوندا؛ به درگاه رحمت تو بسی امیدها است و می دانم که گناهان بنده ضعیف، تو را ضرری نیست و بخشش و عفو از درگاه رحمت تو، تو را کمبودی ایجاد نمی کند.

خداوندا؛ تو را شکر که ما را به این راه پر فیض و سعادت راهنمایی نمودی و به ریسمان الهی و حق و حقیقت متصل نمودی.

من خدا را شکر می کنم که توانستم، با همراهی بندگان مخلص و مؤمن و با همراهی این عزیزان و امت حزب الله و با لبیک به امام عزیزمان و به نیت پیوستن به راهیان کربلا، عازم جبهه حق علیه باطل شوم.

البته می دانید که وظیفه هر انسان با شرافت و حیثت است، که بایستی در مقابل ظلم و ستم به فرمان خدا قیام نماید و متجاوز را سرکوب و نابود نماید.

ما به جبهه آمدیم و از دوستان و امت حزب الله دعوت می کنیم که امام را تنها نگذارند، جبهه حق و حقیقت علیه کفر را خالی نگذارند. ما برای پیوستن به شهدا و ادامه راه شهدا، به جبهه آمده ایم.

امید که شما اجازه حتی، نفس کشیدن به منافقین و ضد انقلاب را ندهید و آنها را سرکوب نمایید.

قبل از هر چیز امید که پدر و مادر محترم و مهربانم، فرزند خطاکار و گنهکار خود را حلال نمایند. مخصوصا مادر خوبم، همان طوری که در زمان طفولیت این همه زحمات بی شمار برای من کشیده اید و در این دوران زندگی خیلی ناراحتتان کرده ام، امید که برای رضای خدا مرا بخشیده و حلال نمایید.

از خدمت پدر بزرگوارم درخواست بخشش و حلالیت دارم. از تمامی اقوام و خویشان درخواست می کنم که مرا ببخشند. و از همه شما مخصوصا خواهران و برادران مهربانم و اقوام خداحافظی می کنم، امیدوارم که از دعای خیر فراموشمان ننمایید. امام را دعا کنید، آقایمان حضرت مهدی(عج) را صدا کنید.

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار.

خدایا، خدایا؛ ظهور حجتت را نزدیکتر فرما.

خداوندا؛ ما را از سربازان واقعی امام زمان(عج)، محسوب بفرما.

حسن کهنسال

دیگر وصیتنامه شهید والامقام حسن کهنسال

بسم الله الرحمن الرحیم

«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَّرْصُوصٌ»[۱]

«در حقیقت‏خدا دوست دارد کسانى را که در راه او صف در صف چنان که گویى بنایى ریخته شده از سرب‏اند جهاد مى‏کنند.»

براستی که خدا دوست می دارد، آن مومنانی را که در صف جهاد با کافران همدست و پایدارند.

با سلام و درود فراوان به رهبر مسلمانان جهان امام خمینی و با سلام به روح پاک شهدای راه اسلام، وصیت نامه خود را آغاز می کنم.

من می روم تا آخرین قطره خونی را که در بدن دارم در راه اسلام و در راه حفظ و حریم میهن اهداء نمایم.

من می روم تا آخرین نفسی را که در بدن دارم، با منافقین صدام مبارزه نمایم و تا آخرین قطعه خاکی را که در دست دشمن دارم، از آنها پس بگیرم.

آری ملت مسلمان ایران، من از شما خواهشمندم که هر چه که در اختیارتان هست، به جبهه ها کمک نمایید و از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری نکنید و مانع آنها نشوید. ملت مسلمان و شریف ایران همه شما می دانید، که هر انسانی خداوند او را خلقت کرده و پس از مدتی زندگی در این جهان به جهان دیگری باز می گردد و هر انسان مسلمان، در هر نقطه ای از کره زمین که باشد، مرگ به سراغش خواهد آمد و صددرصد می آید و من این را به یقین می دانم که چه بهتر که انسان در راه خدا کشته شود و در راه خدا جان دهد. و من امیدوارم که مرگ در رختخواب، دچار هیچ مسلمانی نشود.

و خواهشمندم؛ که پشت جبهه ها را خالی نکنید، تا این که خدایی ناکرده صدامیان به خاک میهن اسلامیمان چشم طمع بدوزند و انشاءالله که ما پیروز هستیم، به حق محمد و آل محمد(ص).

اگر شهادت نصیب من شد، مرا در پیر غریب دفن نمایید.

حسن کهنسال

[۱]. صف، آیه۴.

متن زندگی نامه و خاطرات این شهید در اختیار سامانه قرار ندارد؛ در صورت اطلاع لطفا با ما در ارتباط باشید.