شهید حسن صحرائی

شهید حسن صحرائی
تاریخ تولد: 1350/06/01
تاریخ شهادت: 1367/03/23
محل شهادت: شلمچه

 نوع ایثار: شهید  
 نام: حسن نام خانوادگی: صحرائی
 نام پدر: علی نام مادر: –
 تاریخ تولد:۱۳۵۰/۰۶/۰۱ تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۳/۲۳
 وضعیت تاهل: مجرد دین و مذهب: اسلام-شیعه
 نحوه شهادت: – عملیات: بیت المقدس۷
 محل شهادت:شلمچه محل تولد: فارس-داراب
 محل دفن: – مسئولیت در جبهه:-
 تحصیلات: سیکل – راهنمایی رده اعزام کننده: بسیجی

وصیتنامه شهید والامقام حسن صحرایی

بسم الله الرحمن الرحیم

«همانا خداوند جان و مال مومنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نمود. آنهایی که در راه خدا جهاد می کنند، می کشند و کشته می شوند و این سعادت پیروزی عظیم است.»[۱]

ای گشایش بخش دلهای پر غم و اندوه و ای پناه بی پناهان؛ بار دیگر به درگاهت روی آورده ام و حیران و سرگردان به در خانه ات پناه آورده ام، نالان و پشیمان آمده ام. زیرا در اطاعت تو که امر کردی کوتاهی نموده و آن را سهل شمردم و به عصیان پرداختم و چنان که باید و شاید به اطاعت تو قیام نکردم. دیگر این که نعمات زیادی در اختیار من قرار دادی و من در تشکر آنها کوتاهی کردم و تو خوبیم را خواستی و من به خود ظلم کردم.

خدایا؛ چقدر رحیمی که مرا به خود نزدیک کردی و توبه ام را پذیرفتی.

خدایا؛ من به جبهه آمدم، زیرا جبهه نزدیک تر از همه به تو است. خدایا؛ سوگند به نام مقدست که من خالصانه به سوی تو آمده ام و مرا بپذیر. من بنده ضعیف و درمانده توام و همان گونه که امر فرمودی برای بر آورده شدن حوایج و رفع مشکلاتم به درگاهت دعا می کنم و در حضورت به خاک ذلت می افتم.

خدایا؛ می دانم که دوستم داری که به سوی جبهه مرا راهنمایی کردی. تو زبانم را به حمد و ثنای خود و قلبم را به درستیت آشنا ساختی و مرا در راهی که در پیش دارم، ثابت قدم گردانیدی. تو را شکر می گویم که مرا توفیق نیکوکاری بخشیدی و در عمل صالح قوت بخشیدی و اگر می خواستی، استحقاق این را داشتم که عذابم کنی و به کیفر گناهان زشتم برسانی. اما! این که از تمامی تقصیرات و لغزشهایم در گذشتی، از رحمت بی منتهای توست.

ملت مسلمان ایران؛ دست به دعا برداشته و از خدا بخواهید که از عمر ما کم کرده و به عمر این خورشید تابان، پیر جماران رهبر عزیزمان بیفزاید و زیان را از دین ما دفع کرده و بر دنیامان مقرر گرداند.که زیان دنیا از بین رفتنی است و چندان اهمیتی ندارد، اما زیان آخرت طولانی و باقی است. کاری که رضا و خشنودی خدا را در پی دارد، بر کاری که موجبات قهر و خشم خدا را در پی دارد، مقدم بشمارید و بر خلاف هوای نفس بکوشید. همیشه به طرفداری از حق برخواسته و مخالف با باطل باشید، که خداوند ما را از پست ترین مراتب، به قوت و قدرت می رساند. و قدرتی که به یاری خدا، آن را در راه اطاعت و بندگی صرف کنیم، نه در راه عصیان و ظلم به خلق خدا! تا در نتیجه به پاداش نیکوی ابدی نایل شویم. از خدا بخواهیم که با رحمتش با ما رفتار کند، نه با عدلش و بدانید که هیچ دری جز در خدا باز نیست.

ای منافقین کوردل؛ که قلب مولا علی(ع) را به درد آوردید، اکنون یاران امام را آزار می دهید. شما از این سفره، چیزی جز خفت و خواری به همراه نخواهید داشت. بدانید که دل مادران شهید داده و خواهران برادر از دست داده، همیشه بر شما نفرین خواهند کرد.

حسین ای سالار شهیدان؛ خیلی دوست داشتم به زیارت قبر شش گوشه ات نایل شوم و خاک کربلا را مرهم دردهایم کنم. پروردگار، مرا به سوی خود می خواند و امیدوارم که سعادت زیارت در آن دنیا نصیب من شود.

مهدی جان؛ چقدر دعا کردم و امیدوارم که در آخرین لحظات عمرم، رویت را ببینم. آقاجان! میان ما و خدا، شفیع باش.

امت اسلام؛ اتحاد و همبستگی خود را هرچه بیشتر کرده و بدانید که تنها راه سعادت همین است. هر چه بیشتر با حالات روحانی و عرفانی در جبهه ها شرکت کنید، نه به هدف شهید شدن، بلکه به نیت کشتن و درهم کوبیدن دشمن پیش روید و اگر در این میان شهادت به سراغتان آمد، شکر خدا و اگر زنده و پیروز باز گشتید، باز هم خدا را شکر کنید.

پدر و مادرعزیزم؛ از احسان و نیکویی شما تشکر می کنم و از خدا می خواهم که در برابر زحمت و تربیت من، به شما جزای خیر بدهد. اگر کوتاهی نسبت به شما کرده ام، مرا ببخشید. از زحماتی که برای پرورشم از زمان کودکی تا به حال متحمل شده اید، سپاسگزاری می کنم. بدانید اگر شهادتم مورد [قبول] حق تعالی واقع شود، قبل از همه شفاعت شما را خواهم کرد و از شما می خواهم که در شهادت من گریه نکنید و فقط در موقعی که بر سر قبرم می نشینید چنان گریه کنید، تا من هم با شما هم ناله شوم. برادران و خواهران را نیز تشویق کنید که در این راه ثابت قدم باشند. از دعا به جان امام و کمک به جبهه ها کوتاهی نکنید و به قبرستان بروید و شب اول قبر را در نظر آورید.

برادران و خواهرم؛ از این که شما را اذیت کرده و حق برادری را چنان که باید و شاید جا نیاورده ام شرمنده ام، مرا حلال کنید.

دوستان؛ از همه شما حلالیت می طلبم و توبه را از یاد مبرید و مبادا زبانتان را به دروغ عادت دهید. اگر تکه تکه شدم و خونم در صحرای خوزستان بر زمین جاری شود، قطره قطره آن خونم، ندا در خواهند داد:«خمینی، خمینی» و اگر لیاقت شهادت نصیبم شد، مرا با همین لباس مقدس بسیجی دفن کنید.

و در خاتمه پیامی برای دوستان،خصوصا همکلاسی هایم در دبیرستان ۱۲ بهمن دارم:

اول از هر چیز از شما می خواهم اگر چنانچه از دست من ناراحتی دیده اید، مرا برای رضای خدا حلال کنید. و درس خود را با جدیت تمام بخوانید، تا در آینده بتوانید چرخهای مملکت اسلامی را بگردانید.

و در پایان هم با هم شعار همیشگی: خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار، از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

صحرایی

[۱]. توبه، آیه۱۱۱.

متن زندگی نامه و خاطرات این شهید در اختیار سامانه قرار ندارد؛ در صورت اطلاع لطفا با ما در ارتباط باشید.

    درصورت هرگونه سوال و راهنمایی با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
    ۰۹۱۷۱۳۰۱۷۴۸

    Leave a Reply