شهدای داراب

وصیتنامه شهید والامقام امیر قلی غلباش

بسم الله الرحمن الرحیم

(وصیت نامه سرباز وظیفه امیرقلی غلباش)

«وصیتم عمل به آیات قرآن و نهج البلاغه و دیگر سخنان امامان است.»

چند وصیت هم از زبان خودم به آن کسانی که ایمان آورده اند؛

خدمت پدر و مادر عزیز؛ سلام پدر و مادر عزیزم و بهتر از جانم، امیدوارم که اگر من در این جنگ حق بر علیه باطل شهید شدم، هیچ وقت مرا فراموش نکنید و همیشه به یاد من باشید.

پدر جان؛ مرا در امامزاده پیر غریب، کنار شهید عوض آگاه دفن کنید.

پدر و مادر عزیزم؛ امیدوارم که شما همیشه در زندگی شاد و پیروز باشید و از همه شما تا قیامت خداحافظی می کنم و امیدوارم که هر وقت شهید شدم هیچ ناراحت نباشید، بلکه افتخار کنید که [فرزندی]پسری در راه اسلام و مملکت خود داده اید.

وصیت دوم:

من با آگاهی کامل این راه را که همان راه حسین (ع) است، انتخاب نموده و به ندای«هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) لبیک گفتم.

ای مردم داراب و حسن آباد؛ من به عنوان یک برادر کوچک از شما مردم غیور و شهید پرور که باعث سربلندی همه ایرانیان در جهان هستند، می خواهم که مبادا امام امت، این قلب ملت و این هدیه خدا را تنها بگذارید. تنها حرف من به برادران و خواهران عزیزم این است که[اگر] اسلام و امام را داشته باشند، در نهایت قرآن را نیز حفظ کرده اند و دست از خط امام و روحانیت مبارز بر ندارند.

خواهر؛ می دانم که برای آمدن من ثانیه شماری می کنی، ولی چه می کردم، زمانی که خدا مرا به میهمانی دعوت کرده بود و من عاشقانه به ملاقات خدا شتافتم.

از شما برادر، خواهر، مادر و پدر تقاضا دارم؛ که اگر جسدم را نیاوردند، بدون هیچ گونه ناراحتی، به خدا توکل کنید و از خدا صبر و استقامت بخواهید. از این که نتوانستم در جوانی خدمتی برای شما انجام دهم، مرا ببخشید. امیدوارم که با رهبری زعیم عالیقدر، امام خمینی، آمریکای جهانخوار و صدام مزدور و اسراییل غاصب را نابود کنید.

ای مادر؛ فراموش مکن که دنیا زندانی بیش نیست. مادر عزیزم؛ از خدا می خواهم که ایمانمان را کامل گرداند و مقام یقینمان را برترین یقین، قرار دهد. و از خداوند تبارک و تعالی تقاضا دارم؛ هر عمل فاسدی از من سرد زده اصلاح کند و دعا کنید خداوند گناهان مرا انشاءالله ببخشد، انشاءالله.

من اسم و شهرت خودم را کامل می نویسم:

اسم: امیرقلی، شهرت: غلباش قره بلاغی، شماره شناسنامه: ۱۹۶، فرزند نورعلی، داراب- حسن آباد- ایستگاه کشاورزی حسن آباد.

یک سوم حقوقم را جهت رفع نیازهای مستضعفین بدهید، اگر حقوقم دادند.

من این شعار را با صدای بلند می خوانم:

«گوش به فرمان توایم خمینی»

والسلام – ۱۳۶۰/۱۲/۲۰

غلباش

متن زندگی نامه و خاطرات این شهید در اختیار سامانه قرار ندارد؛ در صورت اطلاع لطفا با ما در ارتباط باشید.