شهدای داراب

وصیتنامه شهید والامقام مجید رستگار

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»[۱]

اینجانب مجید رستگار، به جبهه جنگ حق علیه باطل می روم که با نثار خون خود درخت تنومند اسلام را آبیاری کنم و درسی از آموزگار شهیدم حسین بن علی(ع) آموخته باشم و من خودم از روی آگاهی کامل این راه را انتخاب کردم و نه زوری بود و نه اجباری.

و ما باید از رهبر آزادگان حسین(ع) آموخته باشیم، که او می گفت: زندگی وقتی شیرین است که اسلام در خطر نباشد و در غیر اینصورت زندگی تلخ و ناگوار است.

نصیحتی که اینجانب به کلیه دانش آموزان دارم این است که امام را دعا کنند و فریب این عوام فریبان و منافقان کور دل را نخورند.

مجید رستگار

بسم رب الشهدا والصدیقین

با سلام و درود بر منجی بشریت و ستاره تابان امامت، امام مهدی(عج) و نایب بر حقش امام خمینی کبیر و با سلام و درود فراوان بر خانواده های شهدا، وصیت نامه خود را شروع می کنم.

اینجانب با آگاهی کاملی که از شهادت دارم، برای دفاع از اسلام و حیثیت انقلاب اسلامی و دفاع از مملکت اسلامی به فرمان بزرگ رهبر و مرجع مسلمانان جهان حضرت امام خمینی، به جبهه جنگ حق علیه باطل شتافتم و امید است که خون ما نهال نوپای انقلاب اسلامی را بارور کند و شهادت ما موجب آگاهی و رشد فکری جامعه جهانی گردد. از شما ملت عزیز و قهرمان می خواهم که پشتیبان ولایت فقیه و روحانیون مبارز و متعهد به اسلام باشید. که بقول امام عزیز، روحانیت است که تا کنون اسلام را زنده نگه داشته است.

خدایا؛ مرگ در بستر را نصیب من نگردان. خدایا؛ اگر خون بی قابل و جانم بی ارزش من قابلیت آن را دارد که در راه تو ریخته و فدا شود، خون و جان خود را در راه تو دادم.

جوانان؛ مبادا! در بستر خواب و در غفلت بمیرید، که امام حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد.

ای مادران؛ مبادا! از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید، که فردای محشر نمی توانید جواب زینب(س) را بدهید که تحمل ۷۲ شهید نمود.

سخنی با برادران گردان فجر: برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید، که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید و تا مرز شهادت امام عزیزمان را یاری کنید.

برادران؛ در هر هفته روزهای دوشنبه و پنجشنبه اعمال مردم به خدا عرضه می گردد و برای هر مؤمنی استغفار می گیرد، مگر برای بنده ای که بین او و برادر مسلمانش کینه باشد. پس برادران مبادا خدای ناکرده با هم کینه و نفاق داشته باشید، والسلام.

مادرجان؛ می دانم داغ فرزند برای هر مادری خیلی مشکل است، اما من از شما انتظار دارم که مانند بانوی بزرگ اسلام و اسوه مقاومت، یعنی حضرت زینب(س) در برابر مشکلات و داغ فرزندت مقاومت نموده و سکوت را تا حد امکان مراعات کرده تا دشمنان اسلام و منافقان بدانند که در هر زمانی، مادرانی شیر زن چون شما پیرو زینب(س) هستید و فرزندان خود را با افتخار هدیه به اسلام می کنید.

مادرم؛ قامت را بلند گیر و ندای«الله اکبر، خمینی رهبر» سر ده و سخن شهیدان راه خدا را به مردم برسان، که همان سخن ما پیروی از قرآن و خدا می باشد.

پدرم؛ کوه باش و چون کوه استقامت کن و اراده ای آهنین گیر و یک لحظه از نام خدا و یاد او غافل مباش. در راه دین بکوش که هر چه کوشش کنی، باز کم است.

پدرم؛ گریه مکن و مانند شکوفه های بهاری خندان و خوشحال باش. زیرا  در راه هدف مقدس گام برداشته و جان باخته ام.

مادر؛ تو بوستان سبز وجود منی و من آن غنچه توام، که توام پروریده ای. مادرجان؛ سلام بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه ات پیروز شدی و فرزندت را روانه میدان نبرد حق علیه باطل نمودی و گفتی که:«تو را در راه خدا، هدیه به انقلاب اسلامی می کنم.» و من به وجود تو افتخار می کنم که مادری از سلاله حضرت زهرا(س) هستی.

یک عرض دیگر با پدر و مادر و خویشاوندانم دارم و آن اینست که اگر من به فیض عظیم شهادت نایل آمدم، هیچ ناراحت نباشید و بر سر قبر من گریه نکنید. و خیال کنید که من نبوده ام و یا خمس برادرانم بوده ام. چرا؟ چون کسی نبود که بر سر قبر حسین بن علی(ع) گریه کند.

و یک سخن با برادران؛ شما امید آینده انقلاب هستید و شما وارث خون شهیدان می باشید، تا می توانید دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. این گفته مولای متقیان حضرت علی(ع) می باشد:«حرف حق بگویید، گر چه به ضررتان باشد.» و از رهبر عظیم الشان پیروی کنید که واقعا نایب بر حق صاحب الزمان می باشد. و در آخر؛

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

والسلام- مجید رستگار

۱۳۶۲/۴/۲۴

[۱]. آل عمران، آیه۱۶۹.

متن زندگی نامه و خاطرات این شهید در اختیار سامانه قرار ندارد؛ در صورت اطلاع لطفا با ما در ارتباط باشید.