شهدای داراب

وصیتنامه شهید والامقام حسن کارگشا

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»[۱]

«گمان مبرید آنهایی که در راه خدا کشته می شوند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و در نزد خداوند روزی دارند.»

با سلام به پیشگاه با عظمت امام زمان (عج)، یگانه منجی عالم بشریت و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام درود و به ارواح طیبه شهدا.

اینجانب حسن کارگشا، فرزند علی، بشماره شناسنامه: ۳۷۶۴، متولد: ۱۳۴۶، ساکن ده خیر علیا، مذهب شیعه دوازده امامی و مقلد امام خمینی، چند یادداشت از خود بجای می گذارم.

اینجانب به فتوای امام امت، بنیانگذار جمهوری اسلامی که[فرمودند]:«هر کس قدرت و توانایی  داشته باشد، واجب کفایی است که به جبهه برود» من هم بر خود لازم دانستم که به فرموده امام لبیک گویم و به جبهه بروم. و اکنون که در جبهه هستم، از صمیم قلب خوشحالم که می توانم برای اسلام و وطنم خدمتی انجام دهم و خود را در حال حاضر جزء سربازان امام زمان(عج) می دانم. چون هدفم خدمت به اسلام و مسلمین است و امیدوارم که امام زمان(عج)، هم این بنده حقیر را بپذیرد. زیرا من با کوله باری پر از معصیت و گناه به جبهه آمده ام، که حتی خود قادر به حمل این گناهان نیستم و هم اکنون توبه می کنم و امیدوارم که این توبه حقیر و گناهکار پذیرفته شود.

و به حضور امت شهید پرور ده خیر علیا سلام عرض می کنم و از آنها عاجزانه می خواهم که حتی برای یک لحظه از این انقلاب غفلت نکنند. چون که دشمن در انتظار کوچکترین فرصت است، که ضربه خود را به این انقلاب وارد کند. و شما ملت ایران اسلامی مانند قبل، باید بیدار و اتحاد داشته باشید تا توطئه های دشمن را خنثی نمایید.

پرورگارا؛ اینک که ما ملت ایران با دنیا طرف شده ایم و می خواهیم جمهوری اسلامی را در سراسر دنیا به تحقق برسد، تنها تو را داریم. و با یاری و راهنمایی رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی است، که آنچنان با دید مکتبی خود بر علیه شرق و غرب می شورد و از اسلام و مسلمین دفاع می کند.

در ضمن سخنی با پدر، مادر، خواهران و برادرانم دارم؛ شماها که خود می دانید که هر کس در این راه قدمی بردارد، برای خداست. پس اگر در این راه شهادت نصیبم شد، صبور و بردبار باشید. چون انسان یک روزی مرگ به سراغش می آید، پس چه بهتر که انسان جانش را در راه خدمت به اسلام و وطنش فدا کند و از شماها می خواهم که برای رضای خدا مرا حلال کنید و اسلام و امام را فراموش نکنید.

در پایان پیروزی اسلام بر کفر جهانی را از خداوند تبارک و تعالی خواهانم.

والسلام

وصیت نامه بنده خدا، حسن کارگشا

[۱]. آل عمران، آیه۱۶۹.

شهید حسن کارگشا

حسن جوان شجاع و نترسی بود و بارها به جبهه رفته بود در جنت شهر که بود اغلب در بسیج و سپاه بود و بیشتر با رزمندگان و دوستان دوره نوجوانی اش می گشت تا پاسی از شب در بسیج دنبال مسائل و اخبار جنگ بود وقتی می شنید عراق قسمتی از خاک ایران اسلامی را گرفته بر می آشفت و بسیار ناراحت می شد.در بین بچه های جبهه و جنگ با صدای بلند فریاد می زد کجایید ای مردان خدا و دلیران روز و زاهدان شب که جواب این یاوه گویی های صدام را بدهید. کجایید که خمینی را یاری کنید. او حدود یکسالی بود که جزء نیروهای گردان کمیل از تیپ المهدی بود. هرجا شهیدی می آوردند جهت شرکت در مراسم تشییع و ختم او حاضر می شد. به پدرش می گفت تو هم باید به یاری رزمندگان بشتابی، جبهه نیاز به نیرو دارد الان ما باید پشت رزمندگان را خالی نکنیم که اگر کوتاهی بکنیم فردا در مقابل پیامبر و ائمه حرفی نداریم که بزنیم و به خیانت محکوم می شویم. او عاشق شهادت بود و در آخر به آرزویش هم رسید.