شهدای داراب

شهید والامقام ابوالقاسم خضری

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور برادر عزیزم… سلام عرض می کنم.

برادرم؛ امیدوارم که سلام گرم مرا که از فرسنگهای دور و دراز، از فراز و نشیب کوههای سر به فلک کشیده آسمان و از میان امواج خروشان دریاها و لاله زارهای سرخ شهادت، به پیشگاه مبارکتان معروض می دارم، از صمیم قلب بپذیرید… برادرم؛ لازم دانستم که چند کلمه ای از احوالات خودم برای شما بنویسم، که بدانی فراموشی در کار نیست و نخواهد بود.

برادرم؛ امیدوارم که بتوانم ادامه دهنده راه امام حسین(ع) ‌باشم و با دادن خون ناچیزم، راهی برای ظهور انقلاب مهدی(عج) باز کنم.

و من می روم، که با شعار«لا اله الا الله»، به ندای«هل من ناصر ینصرنی»، امام امت، خمینی کبیر لبیک گفته و مشت محکمی به دهان یاوه گویان شرق و غرب، به  سرکردگی دو ابر قدرت شوروی و آمریکا بزنم.

برادرم؛ امیدوارم که در به جا آوردن فرایض معنوی سعی بیشتری کنی و همین طور که در پاکی ثابت کردی که از دیگران بهتر هستی، در به جا آوردن فرایض دینی، از جمله نماز هم از دیگران بهتر باشی.

خلاصه برادرم؛  بیشتر از این وقت شما را نمی گیرم، تمام دوستان، اقوام، خویشان و نزدیکان از جمله؛ مادرم، پدرم و… و هر کسی از ما سراغ گرفت، سلام برسانید، خداحافظ.

دوستدار شما

ابوالقاسم خضری- ۱۳۶۰/۱۲/۱۳

زندگینامه شهید ابوالقاسم خضری

شهید ابوالقاسم خضری در سال ۱۳۴۱ در یکی از روستای محروم داراب که همواره مورد تاخت و تاز خوانین جور قرار داشت پا به عرصه وجود گذاشت.

شهید از همان دوران کودکی به علت جو مذهبی خانواده اش علاقه اش به خاندان اهلبیت زیاد بود وقتی تحصیلات ابتدایی خود را در روستای مادوان بپایان رسانید برای ادامه تحصیل خود در همان روستای محروم به مدرسه راهنمایی رفت و در همین سالها بود که نبوغ نهفته او شکوفا شد ودر همان اوان نوجوانی با تشویق معلمان خویش با کتب های اسلامی آشنا گردید و همیشه سعی می کرد دوستان خود را نسبت به مسائل اسلامی آشنا سازد وی که ظلم رژیم شاهنشاهی را از بچه گی در محیط خود لمس کرده بود با زدن جرقه انقلاب اسلامی به صنف مبارزان علیه رژیم قرار گرفت تا پیروزی انقلاب یک لحظه خستگی به خود راه نداد تا آنجای یکه توانایی داشت در به ثمر رسیدن این انقلاب از هیچ کمکی دریغ نکرد شهید بعد از پیروزی انقلاب نیز دست از مبارزه خود علیه عناصر داخلی و وابسته بر نداشت و توسط دو تن از دوستان بسیار نزدیک که آنها نیز به خیل کاروان شهیدان پیوستد (شهید آشنا و شهید فرحدخت) به تاسیس کتابخانه شهید محمد منتظری پردئاختند که بعدها این کتابخانه بصورت پایگاه بسیج مردمی در آمد و شهید خضری بعنوان مسئول مستقیم این پایگاه انتخاب شد و تا مدتی فعالانه از تمامی مردم جهت رفتن به جبهه میکرد تا اینکه بالاخره در تاریخ ۴/۱۱/۶۰ صدای هل من ناصرینصرنی حسین زمان را لبیک گفت و به جبهه های حق علیه باطل اعزام گردید و هنوز مدتی از اعزام او نگذشته بود که حمله پیروزمندانه فتح المبین در صبحگاه اول فروردین سال ۱۳۶۱ آغاز شد او چون شیر بر علیه خصم زبون جنگید و به فرموده امام ایران را بر بال ملائک ا… نشاند تا سرانجام در تاریخ ۱۳۶۱/۰۱/۰۲ خون خویش را نثار اسلام عزیز کرد.

روحش شاد و راهش مستدام باد.