سردار شهید محمد اسلامی نسب

سردار شهید محمد اسلامی نسب
تاریخ تولد: 1333/11/28
تاریخ شهادت: 1365/10/4
محل شهادت: شلمچه

 نوع ایثار: سردار شهید  
 نام: محمد نام خانوادگی: اسلامی نسب
 نام پدر: – نام مادر: –
 تاریخ تولد: ۱۳۳۳/۱۱/۲۸ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۴
 وضعیت تاهل: – دین و مذهب: اسلام-شیعه
 نحوه شهادت: – عملیات: کربلای۴
 محل شهادت:شلمچه محل تولد: فارس- داراب – روستای لایزنگان
 محل دفن: گلزار شهدا شیراز مسئولیت در جبهه:فرمانده گردان امام رضا لشکر۱۹ فجر
 تحصیلات: – رده اعزام کننده: پاسدار

وصیتنامه شهید والامقام محمد اسلامی نسب

بسم الله الرحمن الرحیم

گلچینی از نامه ها و وصایای شهید

– ما هم مثل دیگران احساس داریم و علاقه به فرزند و مادر و… ولی وقتی «اسلام به میان می آید همه چیز حل می شود»، وقتی پای دفاع از اسلام و ناموس در میان است «باید قید همه چیز را زد»، وقتی فرمان رهبر پیش می آید باید «همه را رها کرد».

– چه بگویم از این جوانان بسیجی، سپاهی، ارتشی و جهادگرانی که حجله دامادی را رها کرده و جهاد فی سبیل الله را بر آن ترجیح داده و راه عشق بازی را برگزیده اند. راهی که برای رسیدن به وصال معشوق خون جگرها و سختی ها در بر خواهد داشت. البته این خون جگرها در گرفتن کام از یار به شیرین تر از عسل مبدل خواهد گشت و کام یار، هر مرده ای را زنده تر از گلهای بهاری خواهد کرد.

حلاوت و شیرینی عشق بازی با یار، هر مرده ای را زنده تر از گلهای بهاری خواهد کرد.

حلاوت و شیرینی عشق بازی با یار آنچنان به انسان صفایی می بخشد که:«انسان از خود بی خود شده و همه چیز را فراموش می کند».

برای عاشقان، شهادت، آنچنان شیرین و لذت بخش است که با هیچ کدام از وعده های دنیوی او را مقیاسی نیست.

– قلم و کاغذها عاجز از وصف شیرمردانی است که به مرگ لبخند استقبال زده و با این کار خود کمر دشمن را شکسته و خواب را از کلیه سردمداران خوشگذران و نوکران آنها ربوده اند. کیست که بتواند چهره سراسر حماسه آفرین تکسواران بسیجی و ارتش و جهادی و پاسداران که دشمن درون و برون را با نماز شب هایشان به خاک مذلت کشانده و رضای محبوب خود را بر رضای تمامی افراد و خواسته های دنیوی ترجیح داده و به آنها پشت پا زده اند، در این کاغذ پاره ها ترسیم نماید؟

– لازم است از خانواده محترمم، مخصوصا مادرم قدردانی و تشکر و حلال بودی نمایم. خوب است بدانند اگر خداوند به بنده حقیر توفیق شهادت عنایت فرمود خدا را شکر کنند و لازم نیست از ارگانی چیزی درخواست نمایید و حتی در بنیاد شهید بروید، آنها وظیفه خود می دانند. «ما برای خدا به جبهه رفتیم و برای خدا جنگیدیم و برای خدا کشته می شویم و برای خدا جنگ می کنیم».

ما از هیچ کس، هیچ ارگانی، هیچ توقعی نخواهیم داشت. حتی لازم نیست که به دیگران بگویید که فرزند یا اقوام من شهید شده است. مادر مهربان و خوبم نکند خدای ناکرده طلبکار کسی باشید و بگویید: «بچه ام شهید شده» ما برای اسلام هیچ کاری نکرده ایم اگر اسم من را نبرید من راضی تر هستم. از دوستان بخواهید مرا حلال کنند.

نکند خدای ناکرده خانواده من! طلبکار دیگران باشید و این کشته شدن من را به رخ دیگران بکشید. به خدا قسم راضی نیستم یک نفر در این رابطه به زحمت بیفتد.

از کلیه دوستان و برادران که مدتها در جمع آنها بوده و برای آنها ایجاد مزاحمت نموده ام حلال بودی می طلبم و از آنها درخواست استغفار و مغفرت از درگاه خداوند بزرگ دارم.

– خداوندا! از این که به بنده ضعیف و گنهکارت رحمت واسعه کرامت فرمودی، با زبان الکنم تو را سپاس می گویم.

خداوندا! از این که حقیر بی لیاقت و ناچیز را در جمع رزمندگان خود قرار دادی و بر این بنده خوار و ذلیل منت گذاشتی از تو ممنونم و این منت را با دل و جان بلکه با گوشت، پوست، خون و تمامی سلول های بدنم خریدارم.

خداوندا! این نعمت انقلاب، این نعمت رهبری که به ما عنایت فرمودی و نتوانستیم شکرگزار آن باشیم، از مقام با عظمت تو عذرخواهی می کنم،… محبوب من ای قدرتمندی که قدرت قدرتمندان را به شکست مبدل کردی، ما را پیروز گردان!

– از تو که صاحب و مالکم هستی تقاضای استقامت در آن لحظه هایی که پای انسان می لغزد، فقط تو  می توانی او را نجات دهی، در گرما گرم جنگ که شیطان به سراغ انسان های ضعیفی چون من بیچاره می آید، کمکم کن ای دلربای دلربایان، ای داروی همه دردهای بی درمان! خودت بهتر می دانی که مردن مردانه در راهت از زندگی در بین بعضی از مردم برایم زیباتر از همه چیز است.

– ای خدای توانا! مردن در ختخواب را نصیبم نکن، زیرا برایم این نوع مرگ ننگ است و آن را نصیب دشمنانت کن که خواب و خوراک و شهوت را بر همه چیز ترجیح داده، حیثیت و شرف و ناموس خود را به زنده ماندن در این دنیای پست و بی ارزش فروخته اند و بالاخره روزی مرگ ننگین به سراغشان آید و آنها را در حال غفلت و بی خبری بانگ خواهد زد که وحشت مرگ بی رمقشان خواهد کرد و چاره ای برای خود نخواهند یافت…

– پروردگارا! در آن هنگام و در آن لحظه آخر اسم محبوب حسین(ع) بر زبان من جاری کن.

پروردگارا! در آن لحظه آخر آن چیز که رضای تو در آن است برای من مقدر کن.

پروردگارا! در آن لحظه آخر، زبان مرا برای خودت بگشا و آخرین نگاه من را بسوی خودت بکشان که تو امید و آمال آرزوی منی.

متن زندگی نامه و خاطرات این شهید در اختیار سامانه قرار ندارد؛ در صورت اطلاع لطفا با ما در ارتباط باشید.

    درصورت هرگونه سوال و راهنمایی با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
    ۰۹۱۷۱۳۰۱۷۴۸

    Leave a Reply