سردار شهید احمد بنی اسدپور

سردار شهید احمد بنی اسدپور
تاریخ تولد: 1341/06/01
تاریخ شهادت: 1364/11/27
محل شهادت: فاو ام القصر

 نوع ایثار: سردار شهید  
 نام: احمد نام خانوادگی: بنی اسدپور
 نام پدر: اسداله نام مادر: –
 تاریخ تولد:۱۳۴۱/۰۶/۰۱ تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۷
 وضعیت تاهل: متاهل دین و مذهب: اسلام-شیعه
 نحوه شهادت: شهید مفقود بوده (تفحص) عملیات: –
 محل شهادت:فاو ام القصر محل تولد: فارس-داراب
 محل دفن: گلزار شهدای داراب مسئولیت در جبهه:فرمانده گروهان امام حسن از گردان کمیل تیپ المهدی
 تحصیلات: سیکل – راهنمایی رده اعزام کننده: سپاه

وصیتنامه شهید والامقام احمد بنی اسدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

 

وصیت نامه عبد حقیر خداوند عزوجل، احمد بنی اسدپور

«الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق لابصار القلوب حجب النور، فتصل لی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک»[۱]

وصیت خود را به خواست خدای عزوجل چنین می نویسم :

قبل از هر چیز شهادت به یگانگی خداوند منان و شهادت به این که حضرت محمد(ص)‌ فرستاده و رسول خداوند هست و شهادت به این که حضرت علی(ع) و یازده فرزندانش حجت و ولی خدا هستند و آخرین آنها حضرت قائم(عج) می باشد و شهادت به این که حضرت روح الله نایب بر حق حضرت حجت (عج) و رهبر ولی فقیه می باشند.

و اما چند نکته به عنوان تذکر، نخست به مردم عزیز و مخصوصا همشهریان:

اول از همه مردم و مخصوصا کسانی که به هر نحوی با آنها برخورد داشته ام، حلال بودی می طلبم و از آنها خالصانه می خواهم که هر گونه بدی از این حقیر دیده اند، واقعا مرا حلال کنند.

و اما بعد، ای مردم؛ بدانید هم اکنون که جهاد که دری از درهای بهشت است، بر روی شما گشوده شده است و بهترین و والاترین افتخار و سعادت برای همه است. لذا تا وقت نگذشته از این نعمت والای الهی استفاده کنید. نکند! خدای ناکرده دنیا و علایق آن شما را زمین گیر کند، زیرا که خداوند رحمان می فرماید:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِیتُم بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَهِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فِی الآخِرَهِ إِلاَّ قَلِیلٌ»[۲]

«ای اهل ایمان چه شده است که شما را که هنگامی که به شما گفته می شود، در راه خدا برای مبارزه با دشمنان حق و عدالت حرکت کنید، به زمین سنگینی می کنید. آیا زندگی دنیا را به حیات جاوید ترجیح می دهید! بدانید که لذت دنیا در برابر خوشی های آخرت اندکی بیش نیست.»

و حضرت امیر(ع) نیز می فرماید:«دنیا خواهان سگهای فریاد کننده و درندگانی شکارجو هستند. بعضی از آنها را از بعضی دیگر برآمده، فریاد کنند و توانای آنها ناتوانشان را بخورد و بزرگ آنها بر کوچکشان با زور زیان رساند.»

از طرفی، مگر هدف از خلقت چیزی غیر از این است، که انسان خداوند را عبادت کند و تازه زندگی بدون جهاد معنا و صفایی ندارد. و در چنین موقعی که امام عزیزمان فرموده است، که: «امروز تمام اسلام در مقابل تمامی کفر ایستاده است.»، پس به هر نحو ممکن خود را جهت مبارزه با دشمنان خدا و در جبهه های واقعی آماده نمایید.

و بعد این که از امام عزیزمان، این پیر با صفا و با وفا، این ابراهیم دوران، و این موسی عصر، این علی زمان و این نایب بر حق حضرت حجت (ع) را به طور کامل و در تمام جهات اطاعت و یاری نمایید. زیرا هر کس که امام را یاری کند، خدا را یاری کرده است و هر کس امام را اطاعت کند، خداوند را اطاعت کرده است، پس به هوش باشید.

دوم به دانش آموزان عزیز:

ای عزیزان؛ شما تنها کسانی هستید که امید اسلام و این انقلاب هستید، پس بکوشید که خویش را به اخلاق اسلامی و سجایای انسانی بیارایید و از امام بزرگوارمان، اطاعت بدون چون و چرا نمایید. و یک مسئله ای که خیلی مهم است این است، که گروههایی دست اندرکار این هستند که به هر وسیله ای که ممکن است، مخصوصا در لباس اسلام، این انقلاب عزیز و عظیم را به انحراف بکشانند. لذا، برای خدا در مقابل این افراد بایستید، حال در هر لباسی که می خواهند باشند و نگذاریم دست از پا خطا کنند.

و نکته، ای خواهران عزیز، ای بزرگواران؛ بدانید که گروهی عمال و کسانی که عامل دست ابر قدرتهای کثیف شرق و غرب هستند، باز دست به کار شده اند و با رایج نمودن فساد در سطح جامعه به این انقلاب ضربه وارد کنند. بدانید که الگوی شما حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب کبری(س)، این بانوان بزرگ اسلام هستند، پس پیرو ایشان باشید.

و باز بدانید که با شهادت برادران شما در جبهه ها، باید درس حجاب و مقاومت و ایثار و استقامت و شجاعت را فرا گیرید و به هر نحو ممکن در مقابل این افراد فاسد و ضد اسلام و انقلاب شدیدا ایستادگی کنید و با مشت محکم به دهان آنها بکوبید.

و اما چند نکته به پدر و مادر و برادران و خواهر و همسر مهربانم: قبل از هر چیز از همگی شما حلال بودی می طلبم و چیزی که لازم است برایتان بگویم، این است که تنها از امام عزیزمان پیروی نمایید و تا آخرین قطره خون خود پاسدار اسلام و اطاعت از امام نمایید. و مسئله دیگر این که اگر یک وقتی جسدم به دستتان نرسید، ناراحت نباشید و با یاد کردن از حضرت فاطمه زهرا(س) و قبر مفقودش و همچنین صحنه خونین کربلا و این که جسد مولای عزیزمان حسین(ع) ‌و فرزندانش علی اکبر(ع) و علی اصغر(ع) و سایر یاورانش در زیر سم ستوران له کردند، خود را تسلی دهید.

و در پایان از خداوند منان و عزوجل می خواهم که مرا با اولیاء خاص خود و همچنین با حمید عزیزم محشور نماید.

«با آرزوی پیروزی اسلام بر کفر جهانی»

والسلام- شهید احمد بنی اسدپور

۱۳۶۴/۱۱/۱۸

[۱]. فرازی از مناجات شعبانیه.

[۲]. توبه، آیه۳۸.

شهید احمد بنی اسدپور

خاطراتی از سردار رشید اسلام شهید احمد بنی اسدپور،شهید احمد تا جایی که من شناختمش که شناختی عمیق نبود به مسائل مذهبی و دینی خیلی حساسیت نشان می داد در مسائل عبادی اطمینان دارم و خودم دیدم و از دوستان دیگر هم مکرر شنیدم که نماز شب می خواند در مسائل استفاده از بیت المال از وسایل تحت اختیار خودش و سایر قسمت های سپاه خیلی حساسیت نشان می داد حاضر نبود و همیشه هم گوشزد میکرد از وسایل بیت المال برای کار شخصی استفاده نکنید همیشه می گفت من راضی نیستم دوستان حتی از بیت المال نان هم برای خودشان بخرند، خیلی مواظب بود حتی در نوشتن نامه از کاغذ و خودکار سپاه استفاده نمیکرد و همه هم رعایت می کردند.  شب و روز در سپاه بود یا جمع کردن بچه ها و آموزش آنها یا آماده کردن رزمندگان و مسائل اعزام نیرو  بود.همیشه در سپاه بود یا جبهه یا در بنیاد شهید جهت تشییع شهدا و مسائل مربوط به کفن و دفن شهدا بود. ایشان همیشه با سردار شهید مجیدعبدالله زاده همراه بود و در بسیاری از کارها باهم مشورت می کردند،حتی در مسائل معنوی هم باهم بودند حتی شبی برای حاجتی بلند شدم دیدم شهید احمدبنی اسدپور و مجیدعبدالله زاده مشغول نماز هستند، بسیار متین بود حتی راه رفتنش با حساب و کتاب بود معمولا وقتی راه می رفت در خیابان کمتر می شد سرش بالاباشد و راه  برود ما به شوخی می گفتیم احمد شاید خوردی به کسی شما که همیشه سرتان پایین است او می گفت بخورم به کسی بهتر است تا چهره مردم خیابان و بازار را دید بزنم، چشمم به نامحرمی بیوفتد شاید به گناهی برخورد کنم و من دوست ندارم که معصیتی مرتکب شوم و چشمم به نامحرمی بیوفتد و روی این مسائل حساس بود و در سپاه هم همین اخلاق را با بچه ها داشت و به آنها گوشزد میکرد. شهید احمد خصلت دیگری که داشت بسیار پرکار بود ، خستگی ناپذیر بود، به امام عشق می ورزید ، به صحبت های امام و فتوای امام با دقت گوش میداد و عمل میکرد.انگار خداوند او را برای این زمان و این کار آفریده بود تا الگوی صادقی باشد برای نسل آنروز و این شهید با شهیدعبدالکریم مسائل مذهبی و معنوی بچه های سپاه را پیگیر بودند کلاس قرآن و اخلاق می گذاشتند. بسیار منضبط بود ، قولش تاخیر نمیشد،عملش خالص بودو بی ریا بود. در چهره او که نگاه می کردی خصوصیات یک مومن به تمام معنا می دیدی،زود شیفته او می شدی. چهره معصومانه ای داشت رفقا خیلی زود جذب ایشان می شدند و دوستان زیادی داشت.

    درصورت هرگونه سوال و راهنمایی با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
    ۰۹۱۷۱۳۰۱۷۴۸

    Leave a Reply