شهید عباس نیک فرجام

شهید عباس نیک فرجام (سقرلات)
تاریخ تولد: 1335/05/15
تاریخ شهادت: 1361/01/07
محل شهادت: فاو

 نوع ایثار: شهید  
 نام: عباس نام خانوادگی: نیکفرجام (سقرلات)
 نام پدر: محمود نام مادر: –
 تاریخ تولد:۱۳۳۵/۰۵/۱۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۱/۰۷
 وضعیت تاهل: متاهل دین و مذهب: اسلام-شیعه
 نحوه شهادت: اصابت ترکش دشمن به سینه عملیات: عملیات فتح المبین
 محل شهادت:فاو محل تولد: فارس-داراب
 محل دفن: گلزار شهدا داراب مسئولیت در جبهه:رزمنده
 تحصیلات: ابتدایی رده اعزام کننده: بسیج

 شهید والامقام عباس سقرلات (نیک فرجام)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خدمت پدر بزرگوارم جناب آقای محمود سقرات، سلام عرض می کنم. امیدوارم که سلام گرم و صمیمانه مرا از راه دور بپذیرید و هیچ گونه ناراحتی و نگرانی نداشته باشی و اگر از راه لطف و مرحمت جویای حال اینجانب، فرزندت عباس سقرات برآمده باشید، هیچ گونه نگرانی وجود ندارد و به دعاگویی شما مشغول می باشیم.

پدرجان؛ در این راه مقدس احتیاج به نوشتن نامه نیست. ولی من یکی[قبلا]جلوتر نوشته بودم، نمی دانم به دست شما رسیده یا خیر؟ و در نامه نوشته بودم که دیگر منتظر نامه نباشید. ولی پدرجان؛ باز هم لازم دانستم که چند کلمه ای از سرگذشت خودم بنویسم، تا شما هم از حال من با اطلاع باشید.

پدرجان؛ من هم اکنون در اهواز هستم، که مدت کوتاهی به شهرک خلخال ماموریت رفتیم و باز هم به اهواز باز گشتیم. شهرک خلخال در چند کیلومتری شهر دزفول قرار دارد و باز هم به اهواز آمدیم و انشاءالله، همین روزها عازم خط مقدم خواهیم شد و از خداوند بزرگ این آرزو دارم که ماها[همگی ما] را در این راه مقدس و بزرگ موفق و پیروز گرداند و دشمن را خوار و ذلیل گرداند، انشاءالله.

پدرجان؛ به خدا قسم آنقدر نیرو در استان خوزستان آمده، که دیگر حساب ندارد. می گویند نزدیک به دو میلیون و نیم، نیروی داوطلب و ارتش و سپاه در این استان وجود دارد. خداوند به همگی آنها پاداش خیر بدهد و همگی را پیروز و سرفراز گرداند.

پدرجان؛ به خدا قسم، دیگر اصلا به فکر من نباشید. شماها نمی دانید که اینجا چه خبر است. همه تعجب می کنند مگر چه خبر شده؟ ای خوشا بحال آنهایی که این راه مقدس را انتخاب کرده اند.

پدرجان؛ به خدا قسم، از قبیل شماها، خیلی خیلی زیاد است. از قبیل ماها هم که دیگر نگو، به اندازه ای نیرو هست که خدا می داند.

از قول من به خانواده عزیزم سلام برسان و بگو برای پیروزی اسلام دعا کنید، فکر سرپرست نباشید، شما خداوند بزرگ سرپرستتان خواهد بود. شما هیچ گونه ناراحت نباشید، خودتان خوب می دانید که در سینه زنی ها و روضه خوانی ها تماما داد می زدیم: اگر ما در صحرای کربلا بودیم، به یاری حسین(ع) و زینبش می شتافتیم.

به خدا قسم، حالا از آنوقت مهم تر است. چون اسلام از همه طرف مورد هجوم قرار گرفته است و انشاءالله، که باز هم ما پیروز هست… و دیگر پدرجان؛ سرپرستی خانواده من یادت نرود، خداوند به شما اجر عطا کند، انشاءالله…

و دیگر تو مادرعزیزم؛ که می دانم زحمت زیادی برای من کشیدی و من می دانم که قدر تو را ندانستم. امیدوارم که بحق فاطمه زهرا(س) مرا حلال کنید، اجر شما با فاطمه زهرا(س)…            و دیگر پدرجان؛ به برادرم علی بگویید که سقف خانه را درست کند و همچنین یک اندود روی[پشت بام] بدهد، خداوند اجر به او عطا فرماید. اگر خداوند مرا با پیروزی به خانواده برگرداند، از شرمندگی او در خواهم آمد و دیگر در این راه اگر شهادت نصیبم شد، به خدا قسم اصلا ناراحت نباشید، بلکه شما بسیار بسیار خوشحال باشید.

پدرجان؛ خودت می دانی که در این راه مقدس چقدر آدم باید ارزش داشته باشد، که بتواند و همت کند و گامی در این راه بردارد. بخدا قسم پدر جان؛ اینجا یک دانشگاه بزرگ است، که آدم می تواند عادل شود و برگردد. شب و روز دعا ، قرآن، نماز جماعت و سخنرانی است، چقدر خوب است آدم احساس نمی کند که خانواده دارد یا پدر، مادر و برادر دارد یا خیر. خداوند یک مهری در دل همه ما گذاشته، امیدوارم که شما هم از بابت ما هیچ فکر نکنید. شما فقط برای پیروزی ما، که همان اسلام عزیز است دعا کنید. و همچنین برای سلامتی امام امت دعای خیر یادتان نرود. این همه نعمت بزرگ بخاطر اوست، تا او داریم هیچ غم نداریم و خودتان می دانید که ملتی که شهادت را سعادت می داند، اسارت ندارد.

و دیگر پدر جان؛ اگر[آقای] معلم در اهواز است، روزی که من شهرک خلخال بودم یک نامه توسط دوستانم برای من فرستاده بود و او هم هنوز به جبهه نرفته است و دیگر باقر دژم، هم در اهواز است و همچنین با اسماعیل بشرپور و چند نفر دیگر از بچه های داراب پهلوی هم هستند.

و دیگر پدرجان؛ به برادرم یوسف و محمدحسین بگو که با پسر خاله ام عبدالحسین همکاری کنند و اگر کاری داشت، کمکش کنند شاید او هم برای خودش چیزی یاد بگیرد و از کارگری نجات یابد. او جوان است باید فکری کند و برای خودش زندگی سامان دهد. خداوند به همگی فرصت دهد و هر کسی آرزوی حقی در دل دارد، به او بدهد.

و دیگر خدمت همسایه های عزیزم مشهدی نوروز سلام می رسانم و امیدوارم که حالش خوب باشد و همچنین خانواده محترمش. برادر عزیزم مشهدی نوروز؛ شما حواست به خانواده من هم باشد، خداوند به شما اجر بزرگ عطا فرماید. از قول من سلام همسایه ها برسان. زیاده عرضی نیست، به کوری چشم دشمنان پیروزی نزدیک است، انشاءالله.

پدرجان؛ یک بدهی به مشهدی رمضان دارم که خودش می داند چقدر است، آن موتورسیکلت را بفروشید و بدهی او را بدهید. اگر رجوع نکرد و اگر چیزی نگفت انشاءالله، برگشتم، خودم خواهم پرداخت. باز هم تکرار می کنم، از بابت من هیچ گونه نگرانی نداشته باشید. همین طوری که خودتان می دانید، درست همان روزی که من عازم جبهه شدم، شبش[همان شب] خواب دیدم که در حمله بسیار بسیار بزرگی شرکت داشتم و فردا من به خانواده ام گفتم، دیگر آخرین بار است، من باید بروم جبهه. چون خواب دیدم، در آن خواب دشمن را کاملا نابود کردم و به جبهه جنگ حق علیه باطل شدم و با توپخانه دشمن را کاملا نابود کردیم و به پیشروی ادامه دادیم و به پیروزی رسیدیم و من به همین جهت بود که زندگی را رها کردم و به جبهه رفتم.

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

قرآن می فرماید:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُون. َکَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُون. َإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَّرْصُوصٌ»[۱]

«ای کسانیکه ایمان آورده اید، چرا چیزی را می گویید که به آن عمل نمی کنید. نزد خدا ناپسند است که چیزی را بگویید و عمل نکنید. در حقیقت  خداوند مؤمنین را که در راه او صف در صف، چنانکه گویی بنایی ساخته شده از سرب اند، جهاد می کنند و در راه او مانند سد آهنین پایدار و مقاومند، بسیار دوست دارد.»

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار، این شعار هیچ وقت یادتان نرود.

اگر از آسمانها تیر بارد، اگر ریگان شب و روز ناو آرد ، قسم بر نهضت پاک حسینی ، شعار ما فقط رهبر خمینی

خدا نگهدار، جواب نمی خواهد چون آدرس ما هنوز معلوم نیست، اگر جواب خواستم در نامه های آدرس دار می نویسم. به امید دیدار و پیروزی اسلام.

این شعار را روزی دادیم که می خواستند ما را خط دوم نگهدارند، همگی داد می زدیم:«باید بریم خط مقدم یا حسین ـ باید بریم خط مقدم یا حسین ـ باید بریم خط مقدم یا حسین …»

 

[۱]. صف، آیات۲-۴.

(نیکفرجام)

متن زندگی نامه و خاطرات این شهید در اختیار سامانه قرار ندارد؛ در صورت اطلاع لطفا با ما در ارتباط باشید.

    درصورت هرگونه سوال و راهنمایی با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
    ۰۹۱۷۱۳۰۱۷۴۸

    Leave a Reply