شهید حسین قلی پور

شهید حسین قلی پور
تاریخ تولد: 1349/01/05
تاریخ شهادت: 1370/06/02
محل شهادت: سیرجان

 نوع ایثار: شهید  
 نام: حسین نام خانوادگی: قلی پور
 نام پدر: حاجی نام مادر: –
 تاریخ تولد:۱۳۴۹/۰۱/۰۵ تاریخ شهادت: ۱۳۷۰/۰۶/۰۲
 وضعیت تاهل: متاهل دین و مذهب: اسلام-شیعه
 نحوه شهادت: – عملیات: –
 محل شهادت:سیرجان محل تولد: فارس-داراب
 محل دفن: – مسئولیت در جبهه:-
 تحصیلات: ابتدایی رده اعزام کننده: سرباز وظیفه

متن وصیت نامه این شهید در اختیار سامانه قرار ندارد؛ در صورت اطلاع لطفا با ما در ارتباط باشید.

شهید حسین قلی پور

سال۱۳۶۹بود ، ما به دلیل شرایط کاری شهید که کارگر بنایی بود به منطقه  لارستان مهاجرت کردیم و در خانه یکی از اقوام زندگی می کردیم. وضعیت کار و بار شهید خوب بود و من هم به همراه دختر کوچکم که در آن موقع دو ماهه بود روزها را سپری می کردیم . تا یک شب خبر رسید منطقه فورگ زادگاه ما زلزله بزرگی رخ داده، شهید که از وضعیت پدر و مادر سالخورده  خود خبر نداشت گفت باید برویم به کمک پدر و مادر پیرم .فردای آن شب کار خود را تعطیل کرده عازم فورگ شد وقتی به خانه رسیده بود دیده بود که بیشتر خانه های روستا تخریب شده و پدر پیر شهید هم که ناتوان بود زیر آوار مانده بود و از ناحیه پا آسیب دیده بود. او را به بیمارستان داراب منتقل کرده بودند  شهید خود را به بالین پدر رساند و پس از مداوای پدر و بهبودی او را به خانه آورده و در مدتی که پدرش بیمار بود و در منزل خوابیده بود به همراه برادرش غلامحسین از او پرستاری می کردند. یک روز بعد ماهم اسباب منزل را جمع کردیم و به همراه خانواده خواهرم  از لار به فورگ برگشتیم ایشان بعد از سروسامان دادن به وضعیت پدر به من گفت که می خواهم برای خدمت سربازی اقدام کنم، من که مشکلات خانواده خود را می دانستم و وضعیت منطقه را پس از زلزله آشفته می دیدم ابتدا با خدمت رفتن ایشان مخالف بودم اما او گفت که خدا بهترین محافظ و سرپرست برای شماست پس بگذارید بروم و تکلیفم را ادا کنم.به هر حال من راضی شدم و به همراه همدیگر برای  گرفتن دفترچه خدمت به داراب رفتیم و پس از دریافت دفترچه او را راهی خدمت سربازی کردم. او دوران آموزشی خود را در کرمان گذراند و بقیه خدمتش را در سیرجان سپری کرد. در منطقه سیرجان درگیری های زیادی با قاچاقچیان و اشرار داشتند. شهید به دلیل آشنایی با راه های بیابانی  و کوهستانی و همچنین به دلیل چابکی و شجاعت که داشت از طرف فرماندهی خود مامور  دیدبانی و گشت راه های عبور قاچاقچیان  از آن منطقه شد. در آخرین مرخصی که به خانه آمد گفت اشرار پیغام دادند که اگر بخواهی سد راه ما شوی و عبور محموله های ما را مختل کنی حتما تو را می کشیم. که من به او گفتم مواظب خودت باش و جای پست خود را عوض کن مبادا اتفاقی برایت بیافتد. اگر خدایی ناکرده اتفاقی برای تو بیافتد من تنها با یک بچه کوچک چکار کنم به من گفت که ناراحت نباش خدا بزرگ است من باید به وظیفه ام عمل کنم حالا هر جا که میخواهد باشد.و هیچ ترسی هم از هیچ شخصی ندارم .وقتی به سیرجان برگشت چند روز بعد دوباره با اشرار مسلح درگیر شده بودند که شهید قلی پور به همراه فرمانده و دوتن از سربازان دیگر در یک درگیری سخت به دست اشرار از خدا بی خبر به شهادت رسیدند. وقتی خبر شهادتش را برایم آوردند دنیای خود را سیاه و تیره و تار دیدم و زندگی برایم بدون او پوچ و بی معنی شده بود  و تا مدتها مثل کسانی که عزیزی را از دست داده اند حیران و سرگردان بودم و تمام زندگی ام را غم و اندوه فرا گرفته بود.اما با یاد حرف هایش که می افتادم و با ادامه راهش که فکر می کردم تصمیم گرفتم که پای خود را جای پای او بگذارم و راه نورانیش را ادامه دهم و تاکنون هم تمام سعیم را کرده ام که در پاسداری از وطنم و برپایی معنویات و همچنین تربیت فزند شهید موفق باشم و تا جان در بدن دارم راه او را ادامه بدهم.

راوی: نسرین پرهازه همسر شهید

 

    درصورت هرگونه سوال و راهنمایی با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
    ۰۹۱۷۱۳۰۱۷۴۸

    Leave a Reply