شهید احمد قاسمی

شهید احمد قاسمی
تاریخ تولد: 1342/01/12
تاریخ شهادت: 1361/03/02
محل شهادت: خرمشهر

 نوع ایثار: شهید  
 نام: احمد نام خانوادگی: قاسمی
 نام پدر: آقامیرزا نام مادر: –
 تاریخ تولد:۱۳۴۲/۰۱/۱۲ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۳/۰۲
 وضعیت تاهل: مجرد دین و مذهب: اسلام-شیعه
 نحوه شهادت: – عملیات: بیت المقدس
 محل شهادت:خرمشهر محل تولد: فارس-داراب
 محل دفن: – مسئولیت در جبهه:-
 تحصیلات: سیکل – راهنمایی رده اعزام کننده: بسیجی

وصیتنامه شهید والامقام احمدرضا قاسمی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»[۱]

«کسانی که در راه خدا کشته شدند، مرده مپندار، بلکه حقیقت این است که آنها زنده اند و نزد خدا روزی داده می شوند»

با درود فراوان به رهبر انقلاب اسلامی خمینی کبیر، امام امت و با درود به روان پاک شهیدان راه حق و آزادی و پیرو خط امام.

من احمد قاسمی، فرزند آقا میرزا، با قلبی صاف و راضی به جبهه حق علیه باطل می روم، تا این که شاید بتوانم سهمی کوچک در این انقلاب شکوهمند داشته باشم. هدف من از رفتن به جبهه این است که بتوانم به ندای امام امت، که به ندای«هل من ناصر ینصرنی» امام حسین(ع) لبیک گفت، لبیک بگویم و دین خود را نسبت به اسلام عزیز و ملت شریف ایران اداء کنم. به جبهه می روم تا با دشمنان اسلام، یعنی همان بعثی ها نبرد کنم و خدمتی به اسلام کرده باشم و امیدوارم که خداوند گناهان مرا ببخشد.

پیام من به برادرانم این است؛ که فریب دشمنان اسلام را نخورند و هیچ وقت سنگرها را خالی نکنند تا اسلام عزیز به پیروزی نهایی برسند.

و پیامی که برای منافقان و ضد انقلابها دارم این است که تا دیر نشده به دامن اسلام پناه بیاورید و توبه کنید، زیرا که خداوند آدم توبه کار را دوست دارد. و نگذارید که دیر شود و دست از کارهای ضد مردمی خود بردارید و به اسلام رو بیاورید تا اسلام شما را بپذیرد.

و در ضمن اگر من به درجه رفیع شهادت رسیدم، مرا در پیرمراد و در گلزار شهدا دفن کنید. و به برادرانم، مادرم و خواهرانم بگویید تا مرا حلال کنند و از دوستانم نیز می خواهم که مرا حلال کنند. به امید پیروزی حق علیه باطل و رسیدن به حکومت جهانی مهدی( عج)، انشاءالله.

 

بسمه تعالی

«إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ»[۲]

«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»[۳]

اینک که به فضل خدای بزرگ سعادت[نصیبم] شد که در جبهه ی اسلام علیه کفر شرکت کردم، در این شب آغاز حمله وصیت نامه خود را به شرح زیر اعلام می کنم:

۱- هدفم از شرکت در این جبهه اسلام علیه کفر، تنها پیروزی و نصرت اسلام و گسترش جهانی آن بوسیله امام خمینی عزیز بوده است و آنچه  در نظر دارم تنها«الله» می باشد.

۲- با رضایت و رغبت خاطر و شناخت از مکتب انسان ساز اسلام، قدم در این راه گذاشته و از خداوند متعال امیدوارم، که مورد قبول واقع شود.

۳- از کلیه برادران و خواهران عزیز و مادر گرامی خواستارم؛ مرا مورد عفو و بخشش خود قرار داده و از صمیم قلب مرا حلال کنند و پیوسته در خط امام بوده و خداوند را در نظر داشته باشند.

۴- از تمام مسلمین و پیروان مکتب اسلام انتظار دارم، در کلیه امور همیشه خداوند و روز حساب را در نظر گرفته و هر کاری که رضای حق جل و اعلی، در آن نیست قدم نگذاشته و تقوای الهی را پیشه کنند.

۵- از شما عزیزان که روز عزیمت به جبهه، وقت خداحافظی نداشتم، عذرخواهی می کنم و می خواهم برایم اصلا ناراحت نباشید. زیرا اسلام عزیز شهدای گرانقدر و عزیزی دارد، و این مایه افتخار این مکتب انسان ساز است.

در ضمن اگر من به درجه رفیع شهادت نایل آمدم، مرا در گلزار شهدای پیرمراد دفن کنید.

 

والسلام

احمدرضا قاسمی-  ۱۳۶۱/۲/۱۰

 

[۱]. آل عمران، آیه۱۶۹.

[۲]. بقره، آیه۱۵۶.

[۳]. احزاب، آیه۲۳:(از میان مؤمنان مردانى‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند.)

شهید احمد قاسمی

شهید احمد دوسال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد و او در دامان مادری مهربان پرورش پیدا کرد دوران ابتدایی را تا کلاس سوم در همان روستا گذراند و سپس با خانواده به شهر مهاجرت کردند او تحصیلات خود را تا مقطع دوم دبیرستان در رشته اقتصاد ادامه داد و از زمانی که خود را شناخت سعی کرد بطور مستقل هزینه تحصیل خود را تامین کند تا اینکه انقلاب اسلامی به دوران اوج خود رسید و او هم همانند دیگر جوانلان پرشور و مذهبی در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد او جوانی بود که هم با مسائل دینی روح خود را پرورش می داد و هم با ورزش وزنه برداری جسم خود را مهیا و آماده می کرد انقلاب پیروز شد و احمد که عاشق ملت و مملکت بود و به دلیل روحیه دینی و مذهبیش احساس مسئولیت می نمود راهی جبهه شد او می گفت اگر چه کلاس درس هم سنگر است ولی شرکت در جبهه مقدم تر است او عاشقانه به سوی جبهه ها روانه شد و مدت نه ماه در جبهه غرب به نبرد پرداخت سپس به خانه آمد. ولی بی قرار بود آشنایان می گفتند تو یک بار رفته ای او می گفت تا زمانی که متجاوز در خاکمان است وظیفه شرعی دارم که از میهن دفاع کنم.او مجددا به سوی جبهه رفت و در عملیات بیت المقدس شرکت کرد و و به رزم بی امان پرداخت و در مراحل مختلف عملیات شرکت داشت ولی او بی قرار بود،بی قرار رسیدن به معشوقش یعنی خدا و این عشق را می توان در نامه ای که دوازده روز قبل از شهادتش در جبهه به یکی از معلمانش نوشته دید:

شما معلم مهربانی بودید و من قدر شما را نداستم امیدوارم که مرا ببخشید و حلال کنید ما در مرحله سوم عملیات بیت المقدس شرکت کردیم و راه تدارکات فکه را قطع کردیم و دشمن همانند روباه که از دست و چنگال شیر فرار می کند و… خداحافظ شما به امید پیروزی حق علیه باطل .

شهید در مرحله چهارم عملیات بیت المقدس ندای حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.

    درصورت هرگونه سوال و راهنمایی با شماره زیر تماس حاصل فرمائید
    ۰۹۱۷۱۳۰۱۷۴۸

    Leave a Reply